loading...
مصطفی دیدا
مصطفی دیدا بازدید : 7 پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 نظرات (0)



آیا می دانید که چرا ماهی های داخل تنگ پس از مدتی می میرند

یا از آب بیرون می پرند و خودکشی می کنند

 

امروزه مخصوصاً در سر سفره های هفت سین در بهار، ماهی های کوچک قرمز در تنگ های بلورین درون خانه های ما ایرانیان جایگاه ویژه ای دارند. نکته ای که قابل توجه است مرگ و میر زود هنگام این ماهی ها و یا حتی بیرون پردیدن آنها از تنگ ها و ظروف آب می باشد، که چیزی شبیه خود کشی است.    

 

این سوال در ذهن شکل می گیرد که علت این که ماهی ترجیح می دهد از تنگ آب بيرون بپرد و خودکشی کند چیست؟

جالب است بدانید که علت این امر چیزی نیست جز کلر یا همان وایتکسموجود در آب های لوله کشی مورد استفاده در منازل.

درست است که کلر از لحاظ بهداشتی میکروب ها را از بین می برد؛

 ولی خطر بیشتر آن این است که ما میکروب ها را از بین می بریم و

 به جای آن سم به مردم می دهیم؛ ولی حیوانات طاقت این سم را ندارند

 و تحمل چنین چیزی را نمی کنند و چون آب تنگ هایشان آلوده و سخت سمی است،

 مرگ را به زندگی ترجیح می دهند و از تنگ بیرون می پرند و یا اکثراً زود می میرند، مگر آن دسته از ماهی ها که در حوض های پارک ها ریخته می شوند که حاوی آب چاه بدون کلر می باشند، که امیدواریم روزی شاهد اجرای راهکاری باشیم تا بدون این که این سم را به مردم بدهند، آب سالم را در اختیار هم وطنان عزیز بگذارند.

 

در این خصوص دیده می شود که پزشکانی که با زالو سر وکار دارند، بعضاً شاهد مرگ تعداد زیادی از زالوها قبل از مصرف بودند که با بررسی به عمل آمده متوجه شدند علت آن، شستشوی زالوها با آب کلردار لوله کشی ای بوده است که جهت تمییز نگهداشتن زالوها آن ها را می شستند و اگر هم کلری که به آب زده باشند تازه تر و اول وقت باشد، بیشتر می میرند که درک این نکته باعث شد، مشکلی از پزشکان مورد نظر مرتفع گردد.

 

 

منبع: سایت سینای سلامت ( دکتر حسین روازاده )

مصطفی دیدا بازدید : 3 پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

1- امام نقل می کند که خداوند خطاب به پیامبرش فرمود: اگر تو نبودی موجودات را نمی آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی آفریدم. الخصائص الفاطمیه ج 3 ص 325

2- امام زمان (عج) می فرماید: زندگی دختر رسول خدا الگوی شایسته ای برای من است. بحار ج 53 ص 180

3- امام صادق (ع) فرمود: اگر خداوند متعال علی را برای فاطمه نمی آفرید در سراسر زمین از حضرت  آدم تا هر انسانی بعد از او همسر و همتایی برای فاطمه یافت نمی شد. اصول کافی ج 1 ص 461

4- امام صادق می فرماید: قطعأ هیچ کس از پیشدستی برای کمالات مانند حضرت زهرا نیست. وسائل الشیعه ج 14 ص 117

5- امام علی (ع) فرمود: حسن و حسین دو سبط این امت همچون دو چشم محمد هستند و من همچون دست برای بدن آن حضرت هستم اما فاطمه همچون قلب برای پیکر پیامبر است. بحار ج 24 ، ص 74

6- پیامبر فرمود: فاطمه «عزیزترین مردم» نزد من است. اسالی شیخ مفید ص 259

 

7- حضرت فاطمه (س) فرمود: اگر به آنچه که به تو امر کردیم عمل کردی و از آنچه تو را نهی کردیم دوری نمودی از شیعیان ما هستی و گر نه شیعه ما نیستی. بحار ج 68 ص 155

مصطفی دیدا بازدید : 5 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند:

 

 در شب معراج به قومی گذشتم، که روهای خود را با ناخنهای خود می خراشیدند. از جبرئیل پرسیدم که: ایشان چه کسانی هستند؟ گفت: غیبت کنندگان.

 

 

 

 

منبع: معراج السّعاده

مصطفی دیدا بازدید : 3 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

3bc18f9d5b51641c6977482342dbac3c عکس بد حجابی دختر ایرانی | عکس باحجابی دختر ایرانی  عکس ساپورت پوشان عکس دختر ایرانی عکس بی حجاب دختر ایرانی عکس بد حجابی زن عکس بد حجابی دختر ایرانی عکس بد حجابی دختر ساپورت پوش ایرانی  

 

 

امام خمینی (ره) 1

اصل حکم حجاب از ضروریات است، و منکر آن حکم منکر ضروری را دارد، و منکر ضروری محکوم به کفر است، مگر اینکه معلوم باشد منکر خدا یا رسول نیست .

آیت الله بهجت2:

بی اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است.

آیت الله خامنه ای3:  زن تحت شرایط زیر می تواند با مرد نامحرم سخن بگوید:

1- با قصد لذت نباشد 2- احتمال وقوع در حرام نباشد 3- با قصد به حرام انداختن مرد نا محرم نباشد 4- بصورت تهییج کننده و شهوت آمیز حرف نزند، مثلاً صوتش را نازک و کلامش را نرم و مهربان نسازد تا موجب طمع نامحرم گردد 5- سخنان تهییج کننده و شهوت آور نگوید .

منبع:1-  اسفتائات امام خمینی 2و3-مأخذپیشین

 

 

 

 

 

مصطفی دیدا بازدید : 0 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

   آیا اهل سنّت به حضرت مهدی (عج) اعتقاد دارند؟

اهل سنت همانند شیعیان معتقدند که مهدی موعود(عج) از نسل پیامبر و از فرزندان فاطمه ی زهرا(س) است و زمین بعد از آنکه پر از ظلم و جور(ستم کردن در حُکم)شده باشد بوسیله ی آن حضرت پر از عدل و داد خواهد شد. عده ی زیادی از علمای اهل سنّت ایمان به خروج مهدی(عج)  را واجب و مُنکر آن را کافر به حساب آورده اند.                                                       

         منبع: 200 پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (عج)  - سید جعفر موسوی نسب

 

 

 

مصطفی دیدا بازدید : 0 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
فرقه گرایى و تهدیدهاى امنیت فرهنگى

خبرگزاری فارس: جزایر مرزى جمهورى اسلامى ایران در خلیج فارس؛ مانند قشم و کیش نیز که بدون تجهیزات ماهواره اى ؛برنامه هاى رسانه هاى عربستان و امارات را مشاهده مى کنند، از کانون هاى تهاجم فرقه ضاله وهابیت به شمار مى روند.

خبرگزاری فارس: فرقه گرایى و تهدیدهاى امنیت فرهنگى
مصطفی دیدا بازدید : 1 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

فرقه بابیه چیست ؟

مصطفی حسینی طباطبایی؛پایه گذار فرقه بابی،سید علی محمد شیرازی، از مدعیان بابیت امام دوازدهم شیعیان كه بعدها مدعی مهدویت و نبوت شد. در ۱۲۳۵ در شیراز به دنیا آمد. در كودكی به مكتب شیخ عابد رفت و در آنجا خواندن و نوشتن و سیاه مشق آموخت.

مصطفی حسینی طباطبایی؛پایه گذار فرقه بابی،سید علی محمد شیرازی، از مدعیان بابیت امام دوازدهم شیعیان كه بعدها مدعی مهدویت و نبوت شد. در ۱۲۳۵ در شیراز به دنیا آمد. در كودكی به مكتب شیخ عابد رفت و در آنجا خواندن و نوشتن و سیاه مشق آموخت. شیخ عابد، ازشاگردان شیخ احمد احسائی و سید كاظم رشتی بود (اشراق خاوری، ص ۶۳ـ ۶۴) و از همان دوران، سید علی محمد را با نام رؤسای شیخیه (احسائی و رشتی) آشنا كرد، به طوری كه چون سید علی محمد در حدود نوزده سالگی به كربلا رفت، در درس سید كاظم رشتی حاضر شد (فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۹۷) .

در مدتی كه نزد سید كاظم رشتی شاگردی می كرد، با مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیه آشنا شد و از آرای شیخ احسائی آگاهی یافت (همو، اسرار الآثار خصوصی، ج ۱، ص ۱۹۲ـ ۱۹۳) . بعلاوه به هنگام اقامت در كربلا، از درس ملا صادق خراسانی كه او نیز مذهب شیخی داشت، بهره گرفت و چندی نزد وی بعضی از كتب ادبی متداول آن ایام را خواند (همو، اسرار الآثار، ج ۴، ص ۳۷۰) . در ۱۲۵۷ به شیراز بازگشت و به وقت فرصت، مطالعه كتب دینی را فراموش نمی كرد و به گفته خودش (همو، ظهور الحق، ج ۳، ص ۴۷۹) : و لقد طالعت سنابرق جعفر العلوی و شاهدت بواطن آیاتها «همانا كتاب سنابرق، اثر سید جعفر علوی (مشهور به كشفی) را خواندم و باطن آیاتش را مشاهده كردم» . علی محمد گذشته از دلبستگی به اندیشه های شیخی و باطنی، به «ریاضت كشی» نیز مایل بود و به هنگام اقامت در بوشهر در هوای گرم تابستان از سپیده دم تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر بر بام خانه رو به خورشید اورادی می خواند (اشراق خاوری، ص ۶۷) . پس از درگذشت سید كاظم رشتی، مریدان و شاگردان وی جانشینی برای وی می جستند كه به قول ایشان مصداق «شیعه كامل» یا «ركن رابع» (شیخیه) باشد و در این باره میان چند تن از شاگردان سید كاظم رقابت افتاد و سید علی محمد نیز در این رقابت شركت كرد، بلكه پای از جانشینی سید رشتی فراتر نهاد و خود را «باب» امام دوازدهم شیعیان یا «ذكر» او، یعنی واسطه میان امام و مردم، شمرد. ادعای علی محمد چون شگفت آورتر از دعاوی سایر رقیبان بود، واكنش بزرگتری یافت و نظر گروهی از شیخیان را به سوی وی جلب كرد و هجده تن از شاگردان سید كاظم كه همگی شیخی مذهب بودند (و بعدها سید علی محمد آنها را حروف حی نامید) پیرامونش را گرفتند (آیتی، ج ۱، ص ۴۳) .

علی محمد در آغاز امر، بخشهایی از قرآن كریم را با روشی كه از مكتب شیخیه آموخته بود، تأویل كرد و در آنجا به تصریح نوشت كه امام دوازدهم شیعیان، او را مأمور داشته تا جهانیان را ارشاد كند و خویشتن را «ذكر» نامید، چنانكه در آغاز تفسیرش بر سوره یوسف می نویسد: الله قد قدر أن یخرج ذلك الكتاب فی تفسیر أحسن القصص من عند محمد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن أبی طالب علی عبده لیكون حجهٔ الله من عند الذكر علی العالمین بلیغا» همانا خدا مقدر كرده كه این كتاب از نزد محمد پسر حسن پسر علی پسر محمد پسر علی پسر موسی پسر جعفر پسر محمد پسر علی پسر حسین پسر علی پسر ابی طالب بر بنده اش برون آید تا از سوی ذكر (سید علی محمد) حجت بالغه خدا بر جهانیان باشد» (أحسن القصص، ص ۱) . پس از مسافرت به همراه محمد علی بارفروش (یكی از مریدان خود) به سوی مكه و بازگشت به بوشهر، دستور داد تا در یكی از مساجد بوشهر عبارت «اشهد ان علیا قبل نبیل باب بقیهٔ الله» را در اذان داخل كنند (نجفی، ص ۱۶۸) كه تصریح دارد علی نبیل (كه به حساب جمل با علی محمد برابر می شود) باب امام زمان علیه السلام است، ولی همینكه مدتی از دعوت وی سپری شد و گروهی به او گرویدند، ادعای خود را تغییر داد و از مهدویت سخن به میان آورد و گفت: «منم آن كسی كه هزار سال می باشد كه منتظر آن می باشید» (حاجی میرزاجانی كاشانی، ص ۱۳۵) و سپس به ادعای نبوت و رسالت برخاست و به گمان خود، احكام اسلام را با آوردن كتاب بیان نسخ كرد و در آغاز آن نوشت: «در هر زمان خداوند جل و عز، كتاب و حجتی از برای خلق مقدر فرموده و می فرماید و در سنه هزار و دویست و هفتاد از بعثت رسول الله، كتاب را بیان، و حجت را ذات حروف سبع (علی محمد كه دارای هفت حرف است) قرار داد» (بیان عربی، ص ۳) .

بدین ترتیب، علی محمد هر چند زمانی، دعاوی خود را به مقامات بالاتری تغییر می داد و سخنان پیشین را برای یارانش تأویل می كرد و آنان را در پی خود می كشید. پس از بازگشت سید علی محمد به بوشهر (در زمانی كه هنوز از ادعای بابیت امام زمان علیه السلام فراتر نرفته بود) به دستور والی فارس در رمضان ۱۲۶۱ دستگیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه كردند، آنگاه نزد امام جمعه آن شهر، اظهار توبه و ندامت كرد و به قول یكی از موافقان خود بر فراز منبر در حضور مردم گفت: «لعنت خدا بر كسی كه مرا وكیل امام غائب بداند. لعنت خدا بر كسی كه مرا باب امام بداند...» (اشراق خاوری، ص ۱۴۱) . پس از آن، شش ماه در خانه پدری خود، تحت نظر بود و از آنجا به اصفهان و سپس به قلعه ماكو تبعید شد. در دورانی كه در آن قلعه زندانی بود، با مریدانش ملاقات و مكاتبه داشت و از اینكه می شنید آنان در كار تبلیغ دعاوی او می كوشند به شوق می افتاد و سخنانی را به عنوان كلمات الهی به مریدان عرضه می داشت، چنانكه كتاب بیان را در همان قلعه نوشت (یزدانی، ص ۱۳) .

دولت محمد شاه قاجار، برای آنكه پیوند او را با مریدانش قطع كند در صفر ۱۲۶۴ وی را از قلعه ماكو به قلعه چهریق، در نزدیكی ارومیه منتقل كرد. در اواخر سلطنت محمد شاه، به دستور حاجی میرزا آغاسی ـ وزیر محمد شاه ـ سید علی محمد را از قلعه چهریق به تبریز بردند و مجلسی با حضور ناصر الدین میرزا (كه در آن وقت ولیعهد بود) و چند تن از علما ترتیب دادند و سید علی محمد را در آن مجلس حاضر كردند. علی محمد در آنجا آشكارا از مقام مهدویت خود سخن گفت و «بابیت امام زمان» را كه پیش از آن بتصریح ادعا كرده بود به «بابیت علم خداوند» تأویل كرد و چون از او درباره برخی مسائل دینی پرسیدند، از پاسخ فروماند و همینكه از وی سؤال شد: از معجزه و كرامت چه داری؟ گفت: اعجاز من این است كه برای عصای خود آیه نازل می كنم و به خواندن این فقره آغاز نمود: بسم الله الرحمن الرحیم. سبحان الله القدوس السبوح الذی خلق السموات و الارض كما خلق هذه العصا آیهٔ من آیاته!

و اعراب كلمات را به قاعده نحو غلط خواند، زیرا تاء را در «السموات» مفتوح قرائت كرد و چون گفتند: مكسور بخوان! ضاد را در «الأرض» مكسور خواند. امیر اصلان خان كه در مجلس حضور داشت گفت: اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم می توانم تلفیق كنم و گفت: الحمد لله الذی خلق العصا كما خلق الصباح و المسا! (فاضل مازندرانی، ظهور الحق، ج ۳، ص ۱۴، تصویر نامه ناصر الدین میرزا به محمد شاه قاجار) .

پس از آشكار شدن عجز سید علی محمد در اثبات ادعای خود، وی را چوب زده تنبیه نمودند و او از دعاوی خویش تبری جست و اظهار پشیمانی كرد و خطاب به ولیعهد، توبه نامه رسمی نوشت . صورت توبه نامه علی محمد را یكی از مریدانش در كتاب خود، چنین آورده است: «فداك روحی، الحمد لله كما هو أهله و مستحقه كه ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر كافه عباد خود شامل گردانیده. فحمدا له ثم حمدا كه مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده كه به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحم به داعیان فرموده. أشهد الله و من عنده كه این بنده ضعیف را قصدی نیست كه خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد . اگر چه بنفسه، وجودم ذنب صرف است ولی چون قلبم موقن به توحید خداوند جل ذكره و به نبوت رسول او و ولایت اهل ولایت اوست و لسانم مقر بر كل ما نزل من عند الله است، امید رحمت او را دارم و مطلقا خلاف رضای حق را نخواسته ام و اگر كلماتی كه خلاف رضای او بود از قلم جاری شده، غرضم عصیان نبوده و در هر حال مستغفر و تائبم حضرت او را. و این بنده را مطلق علمی نیست كه منوط به ادعایی باشد و أستغفر الله ربی و أتوب إلیه من أن ینسب إلی أمر. و بعضی مناجات و كلمات كه از لسان جاری شده، دلیل بر هیچ امری نیست و مدعی نیابت خاصه حضرت حجهٔ الله علیه السلام را محض ادعا مبطل است و این بنده را چنین ادعایی نبوده و نه ادعای دیگر. مستدعی از الطاف حضرت شاهنشاهی و آن حضرت چنان است كه این دعاگو را به الطاف و عنایات سلطانی و رأفت و رحمت خود، سرفراز فرمایند و السلام» . (گلپایگانی، ص ۲۰۴ـ ۲۰۵) .

بدینسان سید علی محمد از دعاوی خود بازگشت ولی توبه او، صوری بود چنانكه پیش از توبه اخیر، در شیراز نیز برفراز منبر و در برابر مردم، نیابت و بابیت خود را انكار نمود اما چیزی نگذشت كه ادعاهای بالاتری را به میان آورد و از پیامبری و رسالت خویش سخن گفت. در اواخر سلطنت محمد شاه و پس از مرگ او (۱۲۶۴) از سوی مریدان سید علی محمد، آشوبهایی در كشور پدید آمد كه از جمله، رویداد قلعه شیخ طبرسی در مازندران بود.

منابع:

عبد الحسین آیتی، الكواكب الدریهٔ فی مآثر البهائیهٔ، مصر ۱۳۴۲؛ عبد الحمید اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، () بی‏جا تاریخ مقدمه ۱۳۳۹ ش) ؛ علی محمد باب، احسن القصص، یا، قیوم الأسماء، نسخه خطی؛ همو، بیان عربی، نسخه خطی؛ همو، بیان فارسی، نسخه خطی؛ همو، لوح هیكل الدین، نسخه خطی؛ حاجی میرزاجانی كاشانی، نقطهٔ الكاف، لیدن ۱۳۲۸/۱۹۱۰؛ فاضل مازندرانی، اسرار الآثار، (بی‏جا، بی‏تا)، (حرف ر ـ ق) ؛ همو، اسرار الآثار خصوصی، (بی‏جا، بی‏تا.) همو، كتاب ظهور الحق، (بی‏جا. بی‏تا.) ؛ ابو الفضل گلپایگانی، كشف الغطا، چاپ تركستان؛ محمد باقر نجفی، بهائیان، (بی‏جا) ۱۳۵۷ ش؛ احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، تهران ۱۳۲۹ ش.

 
مصطفی دیدا بازدید : 1 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 


 

آشنایی با خلیج فارس

محیط زیست > آب- همشهری آنلاین:
خلیج فارس با وسعت حدود 232850 کیلومتر مربع در جنوب و میان ایران و شبه جزیره عربستان واقع شده و با دریای عمان از طریق تنگه هرمز مربوط است

کشورهای ایران، عمان، عراق، عربستان سعودی، کویت، امارات متحده عربی، قطر وبحرین در کناره خلیج فارس قرار دارند.

طول آن از دهانه اروندرود در شمال غربی تا تنگه هرمز در جنوب شرقی حدود 805 کیلومتر است و عرض میان 56 تا 288 کیلومتر متفاوت است.

آشنایی با جزایر ایرانی خلیج فارس / نام خلیج فارس در قراردادها و معاهدات منطقه‌ای و بین‌المللی

آشنایی با تنگه هرمز

 

خلیج فارس نامی است به جای مانده از کهن‌ترین منابع، زیرا که از سده‌های پیش از میلاد سر بر آورده‌است و با پارس  و فارس - نام سرزمین ملت ایران - گره خورده‌ است.

حداکثر ژرفای آن 182 متر در رأس المسندم و حداقل 30 متر در دهانه اروندرود است.

سراسر ضلع شمالی آن را سواحل ایران دربرگرفته و در مساحت کمی از گوشه شمال غربی آن کشورهای کویت و عراق قرار دارند.

در کف خلیج فارس برآمدگی‌های سنگی و مرجانی وجود دارد که محل صید مروارید است.

در فلات قاره و در اعماق آب‌های خلیج فارس مخازن و میدان‌های وسیع نفتی قرار دارد که بر اثر استخراج نفت در پیرامون آن، از اهمیت بازرگانی خاصی برخوردار شده است.

خلیج فارس دریایی است آزاد که ایران را به وسیله راه تنگه هرمز و از طریق آب‌های اقیانوس هند،‌ با سایر آب‌ها و کشورهای دنیا مربوط می‌کند.

آسیا

این خلیج از آن‌جا که سر راه خطوط دریایی خاورمیانه واقع شده از نظر استراتژیکی نیز اهمیت دارد.

به موازات ساحل دریا، رشته کوه‌هایی قرار دارند که در بعضی نقاط این ارتفاعات به دریا منتهی می‌شوند و گاهی هم از دریا دور شده دشت‌هایی میان دریا و ارتفاعات قرار می‌گیرد.

بخش عمده صید ماهی کشور در سواحل جنوبی ایران صورت می‌گیرد.

حدود 78 درصد صید منابع آبزی کشور در سواحل جنوبی انجام می‌شود. مهم‌ترین انواع ماهیان دریاهای جنوب عبارتند از: حلوا، شیرماهی، شوریده، قباد، سرخو، سنگسر.

خلیج فارس و سواحل آن معادن سرشار نفت و گاز دارد و مسیر انتقال نفت کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان و امارات متحده عربی است و به همین سبب، منطقه‌ای مهم و راهبردی به شمار می‌آید.

این خلیج توسط تنگه هرمز به دریای عمان و از طریق آن به دریاهای آزاد مرتبط می‌شود.

مصطفی دیدا بازدید : 6 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

 

                                                             

 

 

اگر بعد از هر نوع سوختگی، بر روی موضع سوختگی، ترکیب

 ذیل را سریعاً بمالید، در جلوگیری از عوارض سوختگی از جمله تاول و

 رفع سوزش بسیار مفید است.

 

یک قاشق چای خوری جوش شیرین به علاوه یک استکان روغن زیتون و

 یک  عدد سفیده تخم مرغ را مخلوط کرده و بلافاصله روی محل سوختگی بمالید.

  

 

 

 

 

گذاشتن اطوی داغ درمان اورژانسی برای تسکین درد سنگ کلیه  

 

کسانی که از درد سنگ کلیه رنج می برند برای تسکین موقت آن به جای خوردن

قرص های شیمیایی که جز عوارض بسیار؛ سودی به همراه ندارند، می توانند به روش

 ذیل عمل نمایند. حوله ای را آماده کنید و از پشت کمر بر روی کلیه هایتان قرار دهید،

سپس اطویی را داغ کرده و به تدریج روی حوله بکشید تا کلیه های شما گرم شود. دقت داشته باشید که گرما به حدی نباشد که باعث سوختن شود.

 

این کار را چند مرحله انجام دهید خواهید دید که درد کلیه هاتان به آرامی تسکین خواهد یافت.گفتنی است در زمان های گذشته از آجر داغ به جای اطو استفاده می کردند.

 

ضمناً باید متذکر شد که برای درمان سنگ کلیه، داروی گیاهی و درمان مربوطه وجود دارد.

مصطفی دیدا بازدید : 7 چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
http://www.mashreghnews.ir/Images/News/Larg_Pic/29-4-1389/IMAGE634153116436536250.jpg

فرقه بهائيت در يك نگاه

بعد از ادعاهای شیخ احمد احسائی (1241ق) و جانشينش يعني سید کاظم رشتی (1259ق) و ظهور مدعیان جدید بعد از مرگ آن دو، استعمار متوجه شد که می‌تواند از این جرقه در جهت نیل به اهداف خود به خوبی استفاده کند. در نتیجه با حمایت‏های جدّی آنها بابیّت که در معرض زوال و نابودی کامل بود، جان دوباره یافته و شکل جدید به خود گرفت و رهبران اصلی آنها از جمله میرزا حسینعلی نوری (1308ق) از خطرات جان سالم بدر بردند و توانستند فرقه‌ی ضالّه بهائیت را تشکیل و سامان دهند.

میرزا حسینعلی نوری، معروف به بهاء الله رهبر اصلی فرقه‌ی بهائیت با ادعاهای متناقص خود پیروان ساده لوح بابیّت را به دور خود جمع کرد. او که سرمایه‌ی اصلی خود را از بابیّت و عقاید آنها به دست آورده بود، ادعای تشریع دینی جدید با اعتقادات و احکام و دستورات جدید نمود در حالی که ادعاها و سخنان او جز مشتی سخن بیهوده و دور از عقل و منطق چیزی نبود.

گفتار اول‌: ادعاهای بهاء الله

از کتاب‌های میرزا حسینعلی و ديگر كتاب‌هاي بهائیان استفاده می‌شود که او همچون استادش سيد علی محمد باب، بلکه از او هم بیشتر و بالاتر، ادعاهای گوناگونی مطرح کرده است که در اینجا به ترتیب ادعاهای او را به طور اختصار بیان می نماییم.

1. ادعای بندگی

او در کتاب خود مبین چنین می‌گوید:

«سبحان الذی نزل علی عبده من سحاب القضاء سهام البلاء و یرانی فی صبر جمیل»

«پاک و منزه است آن خدایی که تیرهای بلا را از ابر قضا بر بنده‌اش (حسینعلی) نازل کرد و دید مرا در صبر و بردباری نیک»[1]

2ـ ادعای من یُظهره الله

سید علی محمد باب مؤسس فرقه بابیّت، در اوائل امر، ادعای بابیّت می‌کرد و می‌گفت: «من از جانب امام زمان مأموریت داشته و با او ارتباط معنوی دارم» و غیر از این هیچ ادعایی نداشت. بعد از چند سال، ادعای قائمیت کرد و گفت: «من همان امام زمان هستم» و بعد هم ادعای نبوت کرد. وقتی دید این ادعاها با هم سازگار نیستند درصد توجیه و تأویل آنها برآمد. از این‌رو عنوان «قائم و مهدی» را که در سر لوحه‌ی نوشته‏ها و بافته‌هایش قرار داده بود، تبدیل به یک کلمه‌ی مبهم و کلی «من یُظهرهُ الله» یعنی «کسی که خدا او را ظاهر می‏کند»، کرد.

بعد از او دیگران از این لفظ مبهم سوء استفاده کردند و ادعا کردند که ما همان کسی هستیم که سیدعلی باب به ظهور آن بشارت داده است. یکی از این افراد حسینعلی بهاء بود او ابتدا به مدت 18 سال بعد از فوت سید علی محمد باب، پیرو برادرش میرزا یحیی بود اما بعد ادعا کرد که من همان «من یظهره الله» هستم که سید باب به ظهور او بشارت داده بود. سید باب در مورد او چنین سفارش می کند، که «پس از ظهور او، هر حکمی که داد به او عمل کنید و ادعای او را بپذیرید.»

همچنين مي‌گفت: «قسم به ذات الهی اگر کسی یک آیه از او بشنود بهتر است از آن که هزار بار «بیان» را تلاوت کند»[2]

3. ادعای رجعت‌‍

میرزا حسینعلی گاهی ادعای رجعت (مسیح) کرده است هم چنان که در کتاب مبین خطاب به پاپ مسیحیان می‏گوید:

«یا بابا، اخرق الاحجاب قداتی رب الارباب فی ظل السحاب... کذلک یأمر القلم الاعلی من لدن ربک العزیز الجبار انه اتی من السماء مرة اخری کما اتی اول مرة ایاک ان تعترض علیه»

«ای پاپ! پرده‌های غفلت را بدر. رب الارباب حضرت مسیح که خود بهاء است در سایه ابر آمد اين‌طور تو را امر می‌کند قلم اعلی از طرف پروردگار عزیز و مقتدر، اینکه مسیح یکبار دیگر از آسمان آمد، چنانکه در مرتبه‌ی اول از آسمان آمد، بپرهیز از اینکه اعتراض به او کنی.»[3]

4. ادعای رسالت و پیغمبری

میرزا حسینعلی در کتاب اقدس چنین می‏گوید:

«قل یا ملاء البیان، لا تقتلونی بسیوف الاعراض، تالله کنت نائماً ایقظنی يد ارادة ربکم الرحمن و امرنی بالنداء بین الارض والسماء لیس هذا من عندی لو أنتم تعرفون»

«ای گروه بیان! پیروان کتاب بیان سيد علی محمد باب مرا با شمشیرهای اعراض به قتل نرسانید، سوگند به خدا، خوابیده بودم که دست اراده‌ی خداوند مهربان مرا بیدار کرد و امر کرد مرا که بین زمین و آسمان ندا کنم، این از پیش خودم نیست اگر شما بدانید.»

و همچین در کتاب اقتدارات چنین می‌گوید: «ای خدا من آنان را دعوت  نکردم جز به چیزی که تو مبعوثم نموده‌ای و اگر گفته‌ام بیائید به سوی من، نظری نداشته‌ام جز چیزی که تو به او ظاهر ساخته‌ای و مبعوثم کرده‌ای».[4]

5. ادعای خدایی

میرزا حسینعلی در کتاب مبین پا را فراتر نهاده و چنین ادعا می‌کند:

«و اسمع ما یوحی من شطر البلاء علی بقعه المحنة و الابتلاء من صدره القضاء انه لا اله الا انا المسجون الفرید»[5]

«بشنو آنچه که از شطر بلا بر بقعه محنت و گرفتاری از سینه‌ی قضا وحی می‏شود که نیست خدایی جز منِ زندانی تنها»

وي همچنین در کتاب بدیع چنین می‏گوید:

«انه یقول حینئذِ اننی انا الله، لا اله الا انا، کما قال النقطه من قبل و بعینه یقول من یأتی من بعد»

«او در این زمان می‌گوید: من همان خدایم و خدایی جز من نیست. چنانکه نقطه (علی محمد باب) نیز از پیش از این می‌گفت، و کسی که بعد از این می‌آید، بعینه همین را خواهد گفت»

وي همچنین در جايي ديگر مي‌گفت: «لا اله الا انا العزیز الحمید»[6]

6. ادعای خداآفرینی

طبق نوشته عباس افندی (فرزند و جانشین میرزا حسینعلی) در نوشته‌هاي خود، حسینعلی بهاء ادعای خدا آفرینی کرد و در قصیده‌اي چنين گفت:

                      کل اله لوه من رشح امری تألهت

                                                          و کل الربوب من طفح حکمی ترببت[7]

«یعنی همه‌ی خدایان از رشحات (و آثار) فرمانم به خدایی رسیدند و همه‌ی پرودرگاران از لبریزیِ حکم من پروردگار گشتند.»

نقد و بررسي

منطقی‌ترین راه برای تشخیص صدق و کذب یک کلام، وجود هماهنگی و یک‌رنگی و عدم اختلاف و تناقص در آن گفتار و کلام است و پریشان‌گویی و اختلاف و تناقص در گفتار، دلیل بی‏پایگی و دروغ‏پردازی گوينده است. همچنان که قرآن نیز یکی از نشانه‌های صدق خود را عدم اختلاف دانسته است آنجا که در سوره‌ی نساء می‏فرماید:

«افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجد وا فیه اختلافاً کثیراً»[8]

همچنین هنگامي كه سخنان پیامبر اسلام  صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را بررسی می‏کنیم می‌بینیم که ایشان از ابتداي نبوت تا پايان آن یکسان سخن گفته است و همه وقت بر بندگي و رسالت خود تأكيد مي‌ورزيد.

در حالی که با تأملی مختصر در گفتار و نوشتارهای حسینعلی بهاء جز تناقض‏گویی و اختلاف‏گویی چیزی دیده نمی‌شود. هم چنانكه ذکر شد او گاهی ادعای بنده و عبد بودن و گاهی ادعایی پیامبری و خدایی و حتی خداآفرینی می‏کند.

وي به غیر از ادعاهای يادشده در موارد و زمینه‌های مختلف، به تناقضات بسیاری دچار می‌شود که به جهت اختصار از بیان آنها خودداری می‌كنيم. و تنها به بيان مقصود اصلي وي از «من يظهره الله» مي‌پردازيم.

میرزا بهاءالله در کتاب اقدس مقصود اصل از آمدن خودش را چنین بیان می‌کند:

«لا تحسبن انا نزلنا لکم الاحکام بل فتحنا ختم الرحیق المختوم باصابع القدره و الاقتدار یشهد بذلک ما نزل من قلم الوحی، تفکروا یا اولی الافکار»

عبدالحمید اشراق خاوری در شرح این عبارات میرزا بهاء چنین می‌گوید: «ای مردم! خیال نکنید که جمال قدم آمد فقط برای اینکه برای شما احکام را بیان کند برای شما یک صورت نماز بدهد و یک روزه و حج و فلان و بهمان نه... نه ... منظور این نبود اینها در رتبه ثانی از اهمیت است. مقصود اصلی این بود که می‌خواهند بفرمایند موعود کل ملل و آن وجود مقدسی که حضرت موسی و مسیح و محمد و سایر انبیاي الهی وعده داده‌اند که ظاهر خواهد شد در یوم نهایت و آخر، و اسرار کتب مقدسه را آشکار خواهد کرد، و معانی آیات متشابه را ذکر خواهد کرد می‏خواهد بفرماید: ای اهل عالم آن روز فرا رسیده است و آن نفس مقدسی که این کار را انجام می دهد من هستم که به اسم بهاء الله ظاهر شده‌ام. من آمده‌ام برای اینکه رموز و اسرار کتب قبل را برای شما آشکار کنم حقايقی را که در آیات متشابه مکنون و مستور بود برای شما واضح و آشکار بیان کنم. مقصود اصلی این بود که وعده‌های الهی که چندین هزار سال به وسيله موسی و مسیح و رسول الله و انبیای الهی دیگر تکرار شده بود و اهل عالم منتظر بودند که کی آن نفس مقدس بیايد این پرده را از روی این اسرار و رموز کتب آسمانی بردارد و آن روز آمده است انتظار بسر آمد لذا مقصود اصل و مطلوب واقعی جمال قدم و اسم اعظم که بامر الهی قیام کرد، فتح رحیق مختوم بود یعنی برداشتن مهر از سر معانی آیات مشکله، آن آیاتی که در کتب مقدسه بود و معانیش بر همه مردم پوشیده و مکتوم بود. روزی که کوه‌ها راه می‌افتند روزی که مردم مثل پروانه‌ها بین زمین و آسمان می‌پرند. روزی که کوه مثل پنبه حلاجی شده می‌ماند، و از این قبیل چیزها که در کتب آسمانی بود. همه‌ی این را در الواح ذکر فرموده‌اند و می‌فرمایند اگر احکامی صادر شده است. نماز و روزه و فلان و بهمان ای‌ ها فضلاً للعباد و در درجه‌ی ثانی از اهمیّت است. مقصود اصلی نزول تأویل آیات متشابه کتب قبلیه است»[9]

گفتار دوم: عقاید و اصول آئین بهائیت

هر دین و آئینی از اصول اعتقادی و فروغ و احکام عملی تشکیل شده است. آئین بهائیت نیز از دو قسمت اصول و فروع تشکیل شده است. که در این بخش از نوشتار به بیان اصول اعتقادی در آئین بهائیت می‏‏پردازیم.

قبل از بیان مسائل اعتقادی بهائیان، لازم به ذکر است که بهائیان اگر چه بهائیت را شریعتی مستقل از سایر ادیان می‏دانند که به وسيله بهاء الله پایه‌گذاری شد است، اما در حقیقت این آئین ادامه و شکل تکامل یافته بابیت است. به ديگر بيان، با اصلاحاتی که بهاءالله و جانشینانش در باورها و احکام سید علی محمد باب کردند آئین بهائیت به‏ وجود آمد. لذا بسیاری از احکام وعقاید بین آنها مشترک است.[10]

برخی از این عقاید عبارتند از:

1. اعتقاد به تجلی و تجسد خداوند در میرزا حسینعلی بهاء.

شاید به سادگی باور کردنی نباشد که بهائیان میرزا حسینعلی بهاء را خدای خود و جهان و آفریننده تمام مخلوقات بدانند، اما همچنان که در فصل اول ذکر شد این اعتقاد بهائیان مبتنی بر ادعای الوهیت و خدایی شخص میرزا حسینعلی است. او در کتاب اقدس که از مهم‌ترین کتاب‌های بهائیان است مطالبی می‏گوید که مفادش این است:

«نخستین چیزی که خدا بر بندگان خود واجب ساخته، معرفت منبع وحی و تجلی اوست که منم کسی که در آفریدن جهان و در گرداندن آن، جانشین خدا بوده است.»[11]

محمد علی قائینی یکی از مبلغان بهائیت چنین می‏گوید: «و اما در وقت تلاوت آیات و خواندن مناجات، رو به قبله بودن واجب نیست. به هر طرف روی ما باشد جائز است. ولکن قلب باید متوجه به جمال قدم (میرزا بهاء) و اسم اعظم باشد. زیرا مناجات و راز و نیاز ما به اوست و شنونده جز او نیست، و اجابت کننده غیر از او نه.»[12]

نقد و بررسی

قرآن با صراحت تمام در آیات متعددی، صفاتی را برای خداوند بیان می کند از جمله بی نیاز مطلق، حی، قیوم، ظاهر و باطن، اول و آخر، لم یلد و لم یولد و قدرت نامتناهی و... .

«قل هو الله احد، الله صمد...»[13] و «الله لا اله الّا هو الحیّ القیوم»[14] و «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن»[15]

حال بايد از بهائيان پرسيد كه كدام يك از اين صفات در ميرزا حسينعلي وجود دارد و چگونه ممكن است چنین خدایی به زندان بیافتد (لا اله الا انا المسجون الفرید).

اگر قرار باشد میرزا حسینعلی خدا باشد پس هر کسی می‌تواند با گفتن چنین جمله و نوشتن کتاب برای خودش ادعای خدایی و تأسیس دین و مذهب کند.

2. منسوخ شدن ادیان گذشته و تشریع دین جدید

بهائیان مانند بابیان معتقدند که با ظهور بهاءالله، شریعت اسلام پایان یافته است و دوره‌ی رسالت حضرت‏ محمد  صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم سپری شده است و این دوره، دوره‌ی زمامداری جمال اقدس ابهی- بهاءالله- و آئین اوست. رهبران بهائی چنین می‌گویند که هر دین و شریعتی، مدت محدود و معینی دارد و این دوره‌ی محدود تقریباً هزار سال است و هرگاه دوره‌ی هر دینی به پایان رسیده آن دین به وسيله دین و شریعت جدید، نسخ می‌شود. بهائیان دلیل عقلی این نسخ را مقتضیات زندگی بشر و تکامل و رشد عقل و فکر او می‌دانند و معتقدند دین و شریعت همیشه در حال تحول و دگرگونی است.[16]

نقد و بررسی

کمتر مسئله‌ای در اسلام از نظر وضوح و روشنی به پایه‌ی موضوع خاتمیّت مي‌رسد.  از مسلّمات و بدیهیات دین اسلام و خاتمیت دین اسلام خاتمیت رسول گرامی اسلام  صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است. دیگر اینکه کتاب و شریعت او نيز خاتم کتاب‌ها و شرایع آسمانی می‌باشد. لذا همه‌ی مسلمانان بر اين باور هستند كه دین اسلام، دین ابدی و قرآن مجید، کتاب جاودان الهی است. خداوند با فرستادن این پیامبر، شرایع و کتاب‌های آسمانی گذشته را تکمیل و ختم نموده است. خداوند در قرآن می‏فرماید:

«و ما کان محمدٌ ابا احدٍ من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین ....»[17]

«و محمّد  صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست ولى رسول خدا و ختم‏كننده پيامبران است... »

بنابراين حضرت محمد  صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم آخرین پیامبر الهی است و پیامبری و نبوت، با آمدن او ختم شده و پس از او پیامبر،کتاب، شریعت و دین دیگری نخواهد آمد.

علاوه بر آيات قرآن، رسول گرامی اسلام نیز در ضمن احادیث متعددی این امر را به صراحت بیان نموده‌اند از جمله در حدیث منزلت، خطاب به حضرت علی عليه‌السلام  فرمودند: «انت منی بمنزله هارون من موسی الّا انّه لا بنیّ بعدی[18]» یعنی تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی، مگر اینکه بعد از من دیگر نبی نخواهد بود.

این حدیث مورد قبول تمام مسلمانان شیعه و سنی است و هیچ کس در اسناد آن به پیامبر تردید ندارد.

از این ادله نتیجه می‌گیریم که اعتقاد بهائیت به نسخ دین اسلام، که مبتنی بر ادعای نبوت و رسالت میرزا حسینعلی است، یک اعتقاد باطل و بیهوده است و دین اسلام تا روز قیامت به عنوان کامل‌ترین و آخرین دين باقی خواهد ماند، و همچین پیامبر اسلام  صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نیز به عنوان آخرین پیامبر تا ابد خواهد بود. [19]

3. انکار قیامت

بهائیان به پیروی از رهبران خود، سید علی باب و میرزا بهاء، معاد و قیامت را به آن معنایی که در اسلام و ادیان الهی مطرح است منکر هستند.

طبق نظر همه‌ی ادیان الهی و به خصوص اسلام، معاد یعنی برگشت و روز قیامت یعنی روزی که همه‌ی انسان‌ها برای حساب‌رسی در مورد اعمال نیک و بدشان در دنیا، دوباره زنده می‌شوند و مورد سؤال و بازخواست واقع می‌شوند. اما بهائیان و رهبران آنها معاد و قیامت به این معنی را منکر هستند.

سید علی باب می‏گوید:

«با آمدن من قیامت اسلام برپا شد و من تا زنده‌ام روز قیامت اسلام باقی است روزی که من از دنیا بروم روز قیامت اسلام به پایان می‌رسد.» وي در مورد بهشت و جهنم نيز می‌گوید: «آنانکه به پیغمبر پیش ایمان آوردند و به پیغمبر بعد نیز ایمان آوردند، به بهشت ایمان وارد می‌شوند و گرنه وارد دوزخ کفر می گردند.»

حسینعلی بهاء نیزهمین مطلب را دنبال کرده و می‏گوید: «قیامت اسلام با مرگ علی محمد باب پایان یافت و قیامت بیان و آئین باب با ظهور من یظهره الله که خودش باشد آغاز گردید. وقتی که مرگ او هم فرا رسد قیامت بیان نیز تمام می‌گردد و قیامت اقدس و آئین بهائیت با بعثت پیامبر آینده آغاز می‌شود...»

باب و بهاء و پیروانشان تمام آیات قرآن در مورد معاد را توجیه می‌کنند و معتقدند که معاد و روز قیامت به کیفیت فوق، در همین دنیا برپا شده و می‏شود. وقتی به بابی‌ها اعتراض می‌شود که قرآن روز قیامت را 50 هزار سال دانسته است «فی کل یومِ کان مقدارهُ خمسینَ الف سَنَه»[20] ولی از آغاز دعوت باب تا مرگش بیش از شش سال نبود، در جواب می‌گویند 50 هزار سال در یک ساعت منقضی شد. همچنین وقتی به بهاء اعتراض می‌شود که طبق گفته باب «من یظهرُه الله» بعد از عدد مستغاث (2001) می‌آید حسینعلی اين نظر را اظهار مي‌كند كه وقتی 50 هزار سالِ روز قیامت در یک ساعت منقضی شود چه اشکالی دارد که 2001 سال در چند سال محدود منقضی شود. [21]

لذا طبق نظر بهائیان قیامت عبارت است از پايان مدت دین سابق و آغاز تشریع دین جدید و ظهور پيامبر جديد.

گفتار سوم: احکام و فروع آئین بهائيت

اولین وظیفه بشر بعد از شناخت خداوند، آشنا شدن و عمل کردن به دستورهای مقدس و اوامری است که از جانب او صادر می‌شود. تمام پيامبران که از طرف خداوند برای هدایت مردم فرستاده شده‌اند، در کنار دستورات اصولی، یک سری وظایف فرعی را که عامل تقرب بندگان به خداوند می‌باشد، بيان كرده‌اند.

رهبران بهائیت نیز برای اینکه مرامشان خالی از احکام و قوانین نباشد یک سری مباحث پوچ و توخالی را به عنوان احکام و مناسک در کتاب‌هایشان جعل کرده‌اند.[22] مهم‌ترین کتاب‌هایی که تحت عنوان احکام و مناسک در اختیار بهائيان قرار دارد، کتاب اقدس و ایقان نوشته‌ی میرزا حسینعلی بهاء است که از اهمیت خاصی نیز برخوردار است. قبل از بیان احکام آئین بهائیت تذکر یک نکته لازم است و آن قداست عدد نوزده است. همچنانکه بعداً در ذکر احکام مشاهده می‌شود، عدد نوزده از قداست خاصی در آئین بهائیت برخوردار است و در موارد بسیاری به کار برده شده است، در بیان چگونگی پیدایش آن باید گفت:

«در اوائل امر، 18 نفر از شیخیه دور علی محمد باب را گرفتند و توسط آنها کم کم امر باب قوت گرفت. سید باب جداً فداکاری آنها را از یاد نبرد و آنها را «حروف حی» که به حساب ابجد 18 است نامید و با خودش 19 نفر شدند و این عدد 19 در نظر باب به نهایت قداست رسید. از این رو در بسیاری از احکام عدد 19 را عنوان آنها کرد.»[23]

یکی از احکام ابتکاری سید علی باب که واقعاً تازگی دارد این است که او سال را كه تمام ملل جهان بر اساس اصول علمی به دوازده ماه تقسیم کرده اند، به 19 ماه و هر ماه را به 19 روز تقسیم کرد.

در نتیجه هر سال 5 یا 4 روز ( به اختلاف کبیسه و غیر کبیسه ) اضافه خواهد آمد، که این زیادی را بین ماه هیجدهم و نوزدهم به نام روزهای بخشش قرار داد، و پیروان خود را در این روزها به خورانیدن خود و  دیگران مأمور ساخت. وي نام ماه‌های بهائیت را چنين نام‌گذاري كرد:

1- شهرالبهاء 2- الجلال 3- الجمال 4- العظمه 5- النور 6- الرحمه 7- الکلمات 8- الاسماء 9- الکمال 10- العزه 11- المشیه 12- العلم 13- القدره 14- القول 15- المسائل 16- الشرف 17- السلطان 18- الملک 19- العلماء

البته بهائيان به تغییر نام ماه‌ها بسنده نکردند و نام روزهای هفته را هم تغییر دادند به این صورت كه شنبه: یوم الجلال یک‌شنبه: یوم الجمال دوشنبه: یوم الکمال سه‌شنبه: یوم القضاء چهارشنبه: یوم العدل پنجشنبه: یوم الاستحلال، جمعه: یوم الاستقلال نام‌گذاري شد.[24]

حال بعد از بیان عدد نوزده و اهمیت آن در آئین باب و بهائیت، به بیان برخی از احکام آنها می‌پردازیم.

در کتاب محاکمه و بررسیفروع و مناسک آئین بهائیت تحت دو عنوان اصلی دسته بندی شده است: احکام و حدود و آداب انفرادی. [25]

الف. احکام و حدود

 احكام بهائيان را مي‌توان ذيل عناوين زير ارائه كرد:

1. طهارت

جناب میرزا بهاء، نجاست را از میان برداشته و تمام اشیاء را در بحر طهارت غوطه‌ور دیده و به جز کثافت مفهومی برای نجاست قائل نمی‌شود. در کتاب اقدس می‌گوید:

«و کذلک رفع الله حکم دون الطهارة عن کل الاشیاء ...»

و همچنین خداوند برداشته است حکمی را که به جز طهارت است از تمام اشیاء، و از ملت‌های دیگر به خاطر موهبت و بخشش خداوند، و او بخشنده و کریم است و همه اشیا در دریای طهارت فرو رفته‌اند در اول رضوان به سبب آن چه ما تجلی کرده‌ایم به اسماء و صفات خودمان بر ممکنات و این فضیلتی است از جانب پرودگار محیط.

در حالی که دین اسلام به مسئله طهارت و نجاست اهمیت فوق العاده ای داده و يازده چیز را جزء نجاسات دانسته است.[26]

2. طهارت منی

بهاء الله با این که پیروان خود را به سوی لطافت و نظافت دعوت کرده و حكم به تطهير لباسی که به گرد و غبار و یا چرک آلوده شده است، مي‌كند، در موضوع منی حکم به طهارت و پاکی کرده و می گوید: «قد حکم الله بالطهارة علی ماءِ النطفة رحمةً من عنده علی البریة ...» [27]

3. وضو

میرزا بهاء در این مورد نیز به حداقل بسنده کرده و می‌گوید:

«نوشته می‌شود به خدای جزا دهنده این که بشوید در هر روز دست‌های خود را و سپس صورتش را و اين چنین است وضوی نماز و این فرمانی است از طرف خدای واحد مختار.»

پس برای وضو شستن دست‌ها و صورت کافی است و شستن دست‌ها از بازو تا مرفق و مسح سر و پا ساقط شده است.[28]

4. غسل و تیمم

در آئین بهائیت، غسل و تیمم در کار نیست و در صورت معذور بودن از وضو و نبودن آب پنج بار بگویند:  «بسم الله الاطهر، الاطهر» کافی است. [29]

5. نماز

در آئین بهائیت خصوصیات و کیفیات و شرائط نماز به خوبی روشن نیست و تنها به این مطلب اشاره شده است که نماز 9 رکعت است که در وقت صبح و ظهر و شام خوانده می‌شود.

البته بعضی نماز را در این مسلک به سه صورت تقسیم کرده‌اند:

1-نماز کبیر که در هر 24 ساعت یک بار خوانده می شود.

2- نماز وسطی یک رکعت است که در صبح و شام و ظهر خوانده می‌شود.

3- نماز صغیر که فقط دو سطر دعا است و هر روز ظهر خوانده می‌شود.[30]

در ادامه باید گفت که میرزا بهاء در گنجینه احکام در رساله سوال و جواب می‌گوید:

«یکی از این سه نماز واجب است و هر کدام معمول رود کافی است.»

میرزا بهاء به همین مقدار هم راضی نشده و دوباره چنین می‌گوید:

«کسی‌ که در او ضعف باشد از جهت مرض، کسالت مزاج و یا از لحاظ پیری و سالخوردگی  خداوند از او نماز و روزه را عفو كرده است، پس حتي خواندن آن دو سطر دعا هم لازم نيست.»[31]

گفتني است در اسلام این عبادت مهم که از آن به عنوان ستون دین یاد شده هرگز و در هیچ حالی از حالات ساقط نمی‌شود؛  البته كيفيت آن در صورت اضطرار تغییر می کند.

نکته قابل توجه این است که، به فتوای میرزا بهاء واجب است تمام نمازها به فرادی خوانده شود و جماعت جز در نماز میت، درست نیست. نکته دیگر این که برای زنان در ایام عادت ماهانه تکلیفی از نماز و روزه نیست و حتی قضا هم ندارد.

در شرح اقدس به این مطلب چنین اشاره شده است:

«قد عفی الله عن النساء حین ما یجدن الدم الصوم و الصلاة»

یعنی خداوند در ایام خون دیدن بر زنان نماز و روزه را بخشیده است و ابداً قضاء ندارد و به جای آن وضو بگیرند و به تسبیح حق بپردازند. ذکر حق بگویند 95 مرتبه از اول ظهر، از زوال تا زوال، یعنی بیست و چهار ساعت یک مرتبه این را نود و پنج بار بگویند: «سبحان الله ذی الطلعة و الجمال»

و هم چنین است هر نمازی که به هر دلیلی در وقت خودش خوانده نشود دیگر قضاء ندارد. [32]

6. قبله

علی قائنی در دروس الدیانة می‌گوید:

«قبله ما اهل بهاء، روضه مبارکه است در مدینه عکا، که در وقت نماز خواندن باید رو به روضه مبارکه بایستیم و قلباً متوجه به جمال قدم جل جلاله (میرزا بهاء) و ملکوت ابهی باشیم.»[33]

7. روزه

روزه در آئین بهائیت 19 روز است در ماه علاء یعنی ماه نوزدهم و عید فطر آنها همان عید نوروز است و حد روزه از طلوع آفتاب تا غروب آن است. [34]

8. زکات

بهائیان برای هر صد مثقال طلا به پرداخت 19 مثقال زکات مکلف هستند و باید این زکات را به رئیس بهائیان در هر زمان بدهند. [35]

9. حج

حج در مسلک بهائیان زیارت خانه سید علی باب در شیراز یا خانه حسینعلی بهاء در بغداد، هر کدام که نزدیکتر باشد، است.[36]

10. نکاح و طلاق

احکام باب نکاح را خلاصه و فقط عناوین مهم آن را بیان می کنیم:

1- بر هر شخص واجب است ازدواج کند تا از نسل او کسی که خداپرست است باقی بماند.

2- اگر از یک طرف مانعی در جهت ثمره و بچه‌دار شدن بود، با اذن او دیگری می‌تواند از هر راهی اقدام به بچه‌دار شدن نماید.

3- سن ازدواج برای پسران و دختران یازده سالگی است با شرط توانایی مالی.

4- نامزدی قبل از بلوغ طرفین جایز نیست.

5- سيدعلي محمد باب، ازدواج با غیر بابی را جایز نمی‌داند اما بهاء الله ازدواج با هر گروه و آئینی را جایز می‌داند و می‌گوید: دادن و گرفتن از هر گروه و آئینی جایز است.

6- مهریه زنان کمتر از 19 مثقال طلا و بیشتر از 95 مثقال طلا جایز نیست.

7- رضایت پدر ومادر در ازدواج شرط است چه باکره و چه غیر باکره.

8- فاصله عقد و زفاف بیش از یک شبانه روز جایز نیست. و فاصله بین نامزدی تا عقد بیش از 95 روز جایز نیست.

9- ازدواج با دو زن جایز و بیش از آن جایز نیست.

10- صیغه عقد از طرف مرد این جمله است: «انّا کل لله راضون». از طرف زن نيز بايد اين جمله گفته شود: «انّا کل لله راضیات»

یعنی به درستی همه ما به خواست خداوند راضي هستيم. این صیغه در حضور دو شاهد باید خوانده شود.

11- ازدواج با اقارب جایز است و فقط ازدواج با زن پدر جایز نیست.

12- ازدواج متعه (موقت) حرام است.

13- در صورت بروز کراهت، هر یک از زن و مرد حق طلاق دارند (یعنی زن هم می‌تواند مرد را طلاق دهد).

14- مدت عده طلاق 19 روز است و مرد تا 19 بار می‌تواند رجوع کند.

15- محلّل در نکاح را جایز نيست. [37]

11. ارث

در باب ارث فقط به ذکر چند مسئله بسنده مي‌كنيم:

1- معلم و بیت العدل هم جزء ورّاث محسوب می شوند و از میت ارث می برند.

2- حبوة یعنی اشیائی که اختصاص به میت دارد، به علاوه خانه مسکونی میت، مخصوص پسر بزرگ است و دختران و دیگر ورثه هیچ حقی ندارند. [38]

12. معاملات

سيد علي محمد باب، حکم به حرمت ربا کرده؛ اما میرزا بهاء این حکم را نسخ کرده و به حلال بودن ربا حکم می‌کند و چنین می‌گوید: اگر سودي در میان نباشد امور معطل و معوّق خواهد ماند... لذا فضلاً علی العباد ربا را مثل معاملات دیگر که ميان مردم متداول است قرار فرمودیم....

ازدیگر احکام باب معامله این است:

در هر سال 9 روز کسب و کار حرام است، این روزها، روزهای ولادت باب ، بهاء و عبدالبهاء، و روز وفات باب و بهاء، و روز بعثت باب و... است.[39]

13. قصاص و حدّ

بر اساس احكام وهابيان، کسی که عمداً خانه دیگری را بسوزاند باید خانه او را سوزانید، حتی اگر خانه خالی باشد.

اگر مرد و زنی زنا کنند باید 9 مثقال طلا به بیت العدل بدهد و در صورت تکرار 18 مثقال طلا.

اگر کسی دزدی کند، برای بار اول تبعید، بار دوم حبس، بار سوم گذاشتن علامت بر پیشانی او. وهابيان برای تکرار بعدی حکمی قرار نداده اند.[40]

ب. آداب انفرادی

از آداب انفرادی وهابيان،  فهرست‌وار از کتاب شرح اقدس به چند مورد اشاره می کنیم.

1-        حرمت نشستن بر منبر؛

2- جواز پوشیدن لباس حریر و تراشیدن ریش برای مردان؛

3- حرمت تقیه کردن؛

4- جواز استمناء؛

5- تجدید اثاثیه منزل هر 19 سال یک بار؛

6- حرمت بوسیدن دست؛

7- حرمت ذکر در میان مردم؛

8- تجویز غناء و آوازه خوانی؛

9- منع از غذا خوردن با دست و جواز غذا خوردن در ظرف طلا و نقره؛

10- منع چاپ و طبع كتب و تفسير آيات؛

11- وفاي به وعده؛

12- نهي از قما رو كشيدن ترياك؛

13- نهي از استحمام در خزينه؛

14- نهي از خريدن كنيز و غلام؛

اصول اجتماعي يا اصول دوازده‌گانه[41]

از جمله مطالب وهنر مائيهاي ميرزرا حسينعلي كه پسر بزرگش عباس افندي آن را شرح كرده اصول دوازده‌گانه است كه آنها را در جزوه‌اي به نام «رساله ديانت بهائي» بيان و چاپ كرده است. اين اصول عبارتند از:

1- تحري حقيقت (جستجوي حقيقت و ترك تقليد حتي در فروع دين)

2-  تطبيق دين و عقل و علم (در مقابل شعار جدايي دين و علم، اين اصل حقيقت است اما در ادامه آنان مي‌گويند اگر مسئله‌اي از مسائل ديني مخالف عقل (كه محدود و ضعيف است) و علم (كه ناقص و محدود است) باشد، وهم محض است.

3-  احكام ديني و بيت‌العدل[42] (براي رفع اختلافات در احكام دين بايد بيت العدل تشكيل شود تا مردم به آنجا رجوع نمايند به اين ترتيب احكام و قوانين به مقتضيات زمان و مكان، و به صلاحديد رجال بيت العدل، تفاوت و تغيير مي‌كند.

4-  ترك تعصب. (مردم بايد هر نوع تعصب ديني، مذهبي، وطني و سياسي را ترك كنند.)

5-  تشكيل محكمه كبري (هزار نفر از منتخبين ملل، اجتماع نمايند، و محكمه كبري را جهت رفع اختلافات و ايجاد اتحّاد در رأي و عقيده و مسلك و دنيا و ... ايجاد نمايند.)

6- اتّحاد و اتّفاق عبّاد و آفاق و به عبارتي صلح عمومي ( شايد بتوان اين سه مورد اخير را چنين توجيه كرد كه منظور ميرزا بهاء اين بوده كه اول بايد تعصبات را كنار گذاشت در مرتبه دوم محكمه كبري تشكيل داد، تا در مرتبه سوم اتّحاد و اتّفاق ميان جميع ملل حاصل شود.)

7-  دين براي اتحاد است.[43] (يعني ريشه و علت غايي نزول دين اتّحاد و اتّفاق اهل عالم است، در حالي كه خود ميرزا بهاء وادعاهايش يكي از موجبات اختلاف و تفرقه ميان ملت است.)

8- تساوي ميان مردان و زنان.

9-  تعليم و تربيت عمومي.[44]

10- لسان عمومي (او مي‌گويد مردم جهان بايد زبان واحدي براي سخن گفتن و خط واحدي براي نوشتن انتخاب و اختيار كنند تا از اين طريق اتّحاد و اتّفاق بيشتري ميان آنها ايجاد شود)

11-  حل مسائل اقتصادي.

بايد قوانين و نظاماتي گذاشته شود تا جميع بشر (غني و فقير) همه به راحتي زندگي كنند و تا اين مسئله محقق نشود سعادت براي عالم بشر ممكن نيست

12- اساس جميع اديان الهي يكي است. (اساس جميع اديان الهي حقيقت است، و اين آداب و رسوم وزوائدي كه پيدا شده، بدعت است واز انبياء نيست، بايد دور ريخته شود. اگر چنين كنيم يقيناً  متحد مي‌شويم.)[45]

گفتار چهارم: ديدگاه مراجع تقليد شيعه راجع به بهائيان

1- حكم طهارت و نجاست بهائيان چيست ؟

در پاسخ به اين پرسش آيات عظام صافي گلپايگاني، بهجت، علوي گرگاني و مكارم شيرازي تصريح كرده‌اند كه  بهائي نجس است.

2- معاشرت و رفت و آمد و معامله مسلمانان و بهائيان چه حكمي دارد؟

در پاسخ به اين پرسش آيات عظام  صافي گلپايگاني ، بهجت، علوي گرگاني و مكارم شيرازي مي‌فرمايند كه معاشرت با بهائيان جز در مقام ضرورت جايز نيست.[46]

3. آيا بهائيان مسلمان هستند يا كافر؟

در پاسخ به اين پرسش آيات عظام صافي گلپايگاني، بهجت، علوي گرگاني و مكارم شيرازي تصريح كرده‌اند كه  بهائيان كافر هستند.

نتيجه‌گيري

نتايج حاصل از اين تحقيق عبارتند از:

1. فرقه بهائيت به وسيله ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاءالله در قرن سيزدهم هجري قمري ساخته شد؛

2. بهاءالله در ابتدا ادعاي بندگي خاص خداوند، آنگاه مدعي قائميت، سپس ادعاي رسالت و نبوت و در نهايت مدعي خدايي شد؛

3. فرقه بهائيت داراي احكام و قوانين خاصي به  خود در حوزه اصول و فروع دين است؛

4. اصل نخستين در فرقه بهائيت بر اباحي‌گري و تسامح در امور ديني است؛

5. فرقه بهائيت با مسلماتي همچون واجب الوجود بودن خداوند، خاتميت دين حضرت محمد  صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ضرورت قيامت و بهشت و جهنم و ... مخالفت كرده است.

منابع و مأخذ

1- قرآن مجيد

2- خاوري، عبدالحميد اشراق، شرح اقدس، بي‌جا بي تا.

3- خاوري، عبدالحميد اشراق، قاموس ايقان، موسسه ملي مطبوعات امري.

4- حسيني، سيد معصوم، نقد وبررسي فرقه ضاله بابيت وبهائيت، انتشارات بوستان دانش قم،1387..

5- دكتر ح‌م‌ت ، محاكمه و بررسي در تاريخ و عقايد و احكام باب و بهاء، ج 3 ، مؤسسه انتشارات اسلامي، تهران،1345 هـ ش

6- فرمانيان مهدي، آشنايي با فرق تشيع، مركز مديريت حوزه علميه قم، انجمن علمي اديان و مذاهب قم، 1378 هـ ش

7- كليني، محمدبن يعقوب، روضه كافي، دارالتعاريف للمطبوعات ، بيروت، 1411 هـ

8- محمدي اشتهاردي ، محمد، ارمغان استعمار، انتشارات نسل جوان قم 1397 هـ ق

9- اشراقات ، بي نا، بي جا، بي تا

10- ويكي پديا، دانشنامه آزاد اينترنت ، http://fa.wikipedia.org/wiki

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 118
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 30
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 30
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 30
  • بازدید ماه : 30
  • بازدید سال : 38
  • بازدید کلی : 790