بعد از ادعاهای شیخ احمد احسائی (1241ق) و جانشينش يعني سید کاظم رشتی (1259ق) و ظهور مدعیان جدید بعد از مرگ آن دو، استعمار متوجه شد که میتواند از این جرقه در جهت نیل به اهداف خود به خوبی استفاده کند. در نتیجه با حمایتهای جدّی آنها بابیّت که در معرض زوال و نابودی کامل بود، جان دوباره یافته و شکل جدید به خود گرفت و رهبران اصلی آنها از جمله میرزا حسینعلی نوری (1308ق) از خطرات جان سالم بدر بردند و توانستند فرقهی ضالّه بهائیت را تشکیل و سامان دهند.
میرزا حسینعلی نوری، معروف به بهاء الله رهبر اصلی فرقهی بهائیت با ادعاهای متناقص خود پیروان ساده لوح بابیّت را به دور خود جمع کرد. او که سرمایهی اصلی خود را از بابیّت و عقاید آنها به دست آورده بود، ادعای تشریع دینی جدید با اعتقادات و احکام و دستورات جدید نمود در حالی که ادعاها و سخنان او جز مشتی سخن بیهوده و دور از عقل و منطق چیزی نبود.
از کتابهای میرزا حسینعلی و ديگر كتابهاي بهائیان استفاده میشود که او همچون استادش سيد علی محمد باب، بلکه از او هم بیشتر و بالاتر، ادعاهای گوناگونی مطرح کرده است که در اینجا به ترتیب ادعاهای او را به طور اختصار بیان می نماییم.
او در کتاب خود مبین چنین میگوید:
«سبحان الذی نزل علی عبده من سحاب القضاء سهام البلاء و یرانی فی صبر جمیل»
«پاک و منزه است آن خدایی که تیرهای بلا را از ابر قضا بر بندهاش (حسینعلی) نازل کرد و دید مرا در صبر و بردباری نیک»
سید علی محمد باب مؤسس فرقه بابیّت، در اوائل امر، ادعای بابیّت میکرد و میگفت: «من از جانب امام زمان مأموریت داشته و با او ارتباط معنوی دارم» و غیر از این هیچ ادعایی نداشت. بعد از چند سال، ادعای قائمیت کرد و گفت: «من همان امام زمان هستم» و بعد هم ادعای نبوت کرد. وقتی دید این ادعاها با هم سازگار نیستند درصد توجیه و تأویل آنها برآمد. از اینرو عنوان «قائم و مهدی» را که در سر لوحهی نوشتهها و بافتههایش قرار داده بود، تبدیل به یک کلمهی مبهم و کلی «من یُظهرهُ الله» یعنی «کسی که خدا او را ظاهر میکند»، کرد.
بعد از او دیگران از این لفظ مبهم سوء استفاده کردند و ادعا کردند که ما همان کسی هستیم که سیدعلی باب به ظهور آن بشارت داده است. یکی از این افراد حسینعلی بهاء بود او ابتدا به مدت 18 سال بعد از فوت سید علی محمد باب، پیرو برادرش میرزا یحیی بود اما بعد ادعا کرد که من همان «من یظهره الله» هستم که سید باب به ظهور او بشارت داده بود. سید باب در مورد او چنین سفارش می کند، که «پس از ظهور او، هر حکمی که داد به او عمل کنید و ادعای او را بپذیرید.»
همچنين ميگفت: «قسم به ذات الهی اگر کسی یک آیه از او بشنود بهتر است از آن که هزار بار «بیان» را تلاوت کند»
میرزا حسینعلی گاهی ادعای رجعت (مسیح) کرده است هم چنان که در کتاب مبین خطاب به پاپ مسیحیان میگوید:
«یا بابا، اخرق الاحجاب قداتی رب الارباب فی ظل السحاب... کذلک یأمر القلم الاعلی من لدن ربک العزیز الجبار انه اتی من السماء مرة اخری کما اتی اول مرة ایاک ان تعترض علیه»
«ای پاپ! پردههای غفلت را بدر. رب الارباب حضرت مسیح که خود بهاء است در سایه ابر آمد اينطور تو را امر میکند قلم اعلی از طرف پروردگار عزیز و مقتدر، اینکه مسیح یکبار دیگر از آسمان آمد، چنانکه در مرتبهی اول از آسمان آمد، بپرهیز از اینکه اعتراض به او کنی.»
میرزا حسینعلی در کتاب اقدس چنین میگوید:
«قل یا ملاء البیان، لا تقتلونی بسیوف الاعراض، تالله کنت نائماً ایقظنی يد ارادة ربکم الرحمن و امرنی بالنداء بین الارض والسماء لیس هذا من عندی لو أنتم تعرفون»
«ای گروه بیان! پیروان کتاب بیان سيد علی محمد باب مرا با شمشیرهای اعراض به قتل نرسانید، سوگند به خدا، خوابیده بودم که دست ارادهی خداوند مهربان مرا بیدار کرد و امر کرد مرا که بین زمین و آسمان ندا کنم، این از پیش خودم نیست اگر شما بدانید.»
و همچین در کتاب اقتدارات چنین میگوید: «ای خدا من آنان را دعوت نکردم جز به چیزی که تو مبعوثم نمودهای و اگر گفتهام بیائید به سوی من، نظری نداشتهام جز چیزی که تو به او ظاهر ساختهای و مبعوثم کردهای».
میرزا حسینعلی در کتاب مبین پا را فراتر نهاده و چنین ادعا میکند:
«و اسمع ما یوحی من شطر البلاء علی بقعه المحنة و الابتلاء من صدره القضاء انه لا اله الا انا المسجون الفرید»
«بشنو آنچه که از شطر بلا بر بقعه محنت و گرفتاری از سینهی قضا وحی میشود که نیست خدایی جز منِ زندانی تنها»
وي همچنین در کتاب بدیع چنین میگوید:
«انه یقول حینئذِ اننی انا الله، لا اله الا انا، کما قال النقطه من قبل و بعینه یقول من یأتی من بعد»
«او در این زمان میگوید: من همان خدایم و خدایی جز من نیست. چنانکه نقطه (علی محمد باب) نیز از پیش از این میگفت، و کسی که بعد از این میآید، بعینه همین را خواهد گفت»
وي همچنین در جايي ديگر ميگفت: «لا اله الا انا العزیز الحمید»
طبق نوشته عباس افندی (فرزند و جانشین میرزا حسینعلی) در نوشتههاي خود، حسینعلی بهاء ادعای خدا آفرینی کرد و در قصیدهاي چنين گفت:
کل اله لوه من رشح امری تألهت
و کل الربوب من طفح حکمی ترببت
«یعنی همهی خدایان از رشحات (و آثار) فرمانم به خدایی رسیدند و همهی پرودرگاران از لبریزیِ حکم من پروردگار گشتند.»
منطقیترین راه برای تشخیص صدق و کذب یک کلام، وجود هماهنگی و یکرنگی و عدم اختلاف و تناقص در آن گفتار و کلام است و پریشانگویی و اختلاف و تناقص در گفتار، دلیل بیپایگی و دروغپردازی گوينده است. همچنان که قرآن نیز یکی از نشانههای صدق خود را عدم اختلاف دانسته است آنجا که در سورهی نساء میفرماید:
«افلا یتدبرون القرآن و لو کان من عند غیرالله لوجد وا فیه اختلافاً کثیراً»
همچنین هنگامي كه سخنان پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بررسی میکنیم میبینیم که ایشان از ابتداي نبوت تا پايان آن یکسان سخن گفته است و همه وقت بر بندگي و رسالت خود تأكيد ميورزيد.
در حالی که با تأملی مختصر در گفتار و نوشتارهای حسینعلی بهاء جز تناقضگویی و اختلافگویی چیزی دیده نمیشود. هم چنانكه ذکر شد او گاهی ادعای بنده و عبد بودن و گاهی ادعایی پیامبری و خدایی و حتی خداآفرینی میکند.
وي به غیر از ادعاهای يادشده در موارد و زمینههای مختلف، به تناقضات بسیاری دچار میشود که به جهت اختصار از بیان آنها خودداری میكنيم. و تنها به بيان مقصود اصلي وي از «من يظهره الله» ميپردازيم.
میرزا بهاءالله در کتاب اقدس مقصود اصل از آمدن خودش را چنین بیان میکند:
«لا تحسبن انا نزلنا لکم الاحکام بل فتحنا ختم الرحیق المختوم باصابع القدره و الاقتدار یشهد بذلک ما نزل من قلم الوحی، تفکروا یا اولی الافکار»
عبدالحمید اشراق خاوری در شرح این عبارات میرزا بهاء چنین میگوید: «ای مردم! خیال نکنید که جمال قدم آمد فقط برای اینکه برای شما احکام را بیان کند برای شما یک صورت نماز بدهد و یک روزه و حج و فلان و بهمان نه... نه ... منظور این نبود اینها در رتبه ثانی از اهمیت است. مقصود اصلی این بود که میخواهند بفرمایند موعود کل ملل و آن وجود مقدسی که حضرت موسی و مسیح و محمد و سایر انبیاي الهی وعده دادهاند که ظاهر خواهد شد در یوم نهایت و آخر، و اسرار کتب مقدسه را آشکار خواهد کرد، و معانی آیات متشابه را ذکر خواهد کرد میخواهد بفرماید: ای اهل عالم آن روز فرا رسیده است و آن نفس مقدسی که این کار را انجام می دهد من هستم که به اسم بهاء الله ظاهر شدهام. من آمدهام برای اینکه رموز و اسرار کتب قبل را برای شما آشکار کنم حقايقی را که در آیات متشابه مکنون و مستور بود برای شما واضح و آشکار بیان کنم. مقصود اصلی این بود که وعدههای الهی که چندین هزار سال به وسيله موسی و مسیح و رسول الله و انبیای الهی دیگر تکرار شده بود و اهل عالم منتظر بودند که کی آن نفس مقدس بیايد این پرده را از روی این اسرار و رموز کتب آسمانی بردارد و آن روز آمده است انتظار بسر آمد لذا مقصود اصل و مطلوب واقعی جمال قدم و اسم اعظم که بامر الهی قیام کرد، فتح رحیق مختوم بود یعنی برداشتن مهر از سر معانی آیات مشکله، آن آیاتی که در کتب مقدسه بود و معانیش بر همه مردم پوشیده و مکتوم بود. روزی که کوهها راه میافتند روزی که مردم مثل پروانهها بین زمین و آسمان میپرند. روزی که کوه مثل پنبه حلاجی شده میماند، و از این قبیل چیزها که در کتب آسمانی بود. همهی این را در الواح ذکر فرمودهاند و میفرمایند اگر احکامی صادر شده است. نماز و روزه و فلان و بهمان ای ها فضلاً للعباد و در درجهی ثانی از اهمیّت است. مقصود اصلی نزول تأویل آیات متشابه کتب قبلیه است»
هر دین و آئینی از اصول اعتقادی و فروغ و احکام عملی تشکیل شده است. آئین بهائیت نیز از دو قسمت اصول و فروع تشکیل شده است. که در این بخش از نوشتار به بیان اصول اعتقادی در آئین بهائیت میپردازیم.
قبل از بیان مسائل اعتقادی بهائیان، لازم به ذکر است که بهائیان اگر چه بهائیت را شریعتی مستقل از سایر ادیان میدانند که به وسيله بهاء الله پایهگذاری شد است، اما در حقیقت این آئین ادامه و شکل تکامل یافته بابیت است. به ديگر بيان، با اصلاحاتی که بهاءالله و جانشینانش در باورها و احکام سید علی محمد باب کردند آئین بهائیت به وجود آمد. لذا بسیاری از احکام وعقاید بین آنها مشترک است.
برخی از این عقاید عبارتند از:
شاید به سادگی باور کردنی نباشد که بهائیان میرزا حسینعلی بهاء را خدای خود و جهان و آفریننده تمام مخلوقات بدانند، اما همچنان که در فصل اول ذکر شد این اعتقاد بهائیان مبتنی بر ادعای الوهیت و خدایی شخص میرزا حسینعلی است. او در کتاب اقدس که از مهمترین کتابهای بهائیان است مطالبی میگوید که مفادش این است:
«نخستین چیزی که خدا بر بندگان خود واجب ساخته، معرفت منبع وحی و تجلی اوست که منم کسی که در آفریدن جهان و در گرداندن آن، جانشین خدا بوده است.»
محمد علی قائینی یکی از مبلغان بهائیت چنین میگوید: «و اما در وقت تلاوت آیات و خواندن مناجات، رو به قبله بودن واجب نیست. به هر طرف روی ما باشد جائز است. ولکن قلب باید متوجه به جمال قدم (میرزا بهاء) و اسم اعظم باشد. زیرا مناجات و راز و نیاز ما به اوست و شنونده جز او نیست، و اجابت کننده غیر از او نه.»
قرآن با صراحت تمام در آیات متعددی، صفاتی را برای خداوند بیان می کند از جمله بی نیاز مطلق، حی، قیوم، ظاهر و باطن، اول و آخر، لم یلد و لم یولد و قدرت نامتناهی و... .
«قل هو الله احد، الله صمد...» و «الله لا اله الّا هو الحیّ القیوم» و «هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن»
حال بايد از بهائيان پرسيد كه كدام يك از اين صفات در ميرزا حسينعلي وجود دارد و چگونه ممكن است چنین خدایی به زندان بیافتد (لا اله الا انا المسجون الفرید).
اگر قرار باشد میرزا حسینعلی خدا باشد پس هر کسی میتواند با گفتن چنین جمله و نوشتن کتاب برای خودش ادعای خدایی و تأسیس دین و مذهب کند.
بهائیان مانند بابیان معتقدند که با ظهور بهاءالله، شریعت اسلام پایان یافته است و دورهی رسالت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم سپری شده است و این دوره، دورهی زمامداری جمال اقدس ابهی- بهاءالله- و آئین اوست. رهبران بهائی چنین میگویند که هر دین و شریعتی، مدت محدود و معینی دارد و این دورهی محدود تقریباً هزار سال است و هرگاه دورهی هر دینی به پایان رسیده آن دین به وسيله دین و شریعت جدید، نسخ میشود. بهائیان دلیل عقلی این نسخ را مقتضیات زندگی بشر و تکامل و رشد عقل و فکر او میدانند و معتقدند دین و شریعت همیشه در حال تحول و دگرگونی است.
کمتر مسئلهای در اسلام از نظر وضوح و روشنی به پایهی موضوع خاتمیّت ميرسد. از مسلّمات و بدیهیات دین اسلام و خاتمیت دین اسلام خاتمیت رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. دیگر اینکه کتاب و شریعت او نيز خاتم کتابها و شرایع آسمانی میباشد. لذا همهی مسلمانان بر اين باور هستند كه دین اسلام، دین ابدی و قرآن مجید، کتاب جاودان الهی است. خداوند با فرستادن این پیامبر، شرایع و کتابهای آسمانی گذشته را تکمیل و ختم نموده است. خداوند در قرآن میفرماید:
«و ما کان محمدٌ ابا احدٍ من رجالکم و لکن رسول الله و خاتم النبیین ....»
«و محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم پدر هيچ يك از مردان شما نبوده و نيست ولى رسول خدا و ختمكننده پيامبران است... »
بنابراين حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم آخرین پیامبر الهی است و پیامبری و نبوت، با آمدن او ختم شده و پس از او پیامبر،کتاب، شریعت و دین دیگری نخواهد آمد.
علاوه بر آيات قرآن، رسول گرامی اسلام نیز در ضمن احادیث متعددی این امر را به صراحت بیان نمودهاند از جمله در حدیث منزلت، خطاب به حضرت علی عليهالسلام فرمودند: «انت منی بمنزله هارون من موسی الّا انّه لا بنیّ بعدی» یعنی تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی، مگر اینکه بعد از من دیگر نبی نخواهد بود.
این حدیث مورد قبول تمام مسلمانان شیعه و سنی است و هیچ کس در اسناد آن به پیامبر تردید ندارد.
از این ادله نتیجه میگیریم که اعتقاد بهائیت به نسخ دین اسلام، که مبتنی بر ادعای نبوت و رسالت میرزا حسینعلی است، یک اعتقاد باطل و بیهوده است و دین اسلام تا روز قیامت به عنوان کاملترین و آخرین دين باقی خواهد ماند، و همچین پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم نیز به عنوان آخرین پیامبر تا ابد خواهد بود.
بهائیان به پیروی از رهبران خود، سید علی باب و میرزا بهاء، معاد و قیامت را به آن معنایی که در اسلام و ادیان الهی مطرح است منکر هستند.
طبق نظر همهی ادیان الهی و به خصوص اسلام، معاد یعنی برگشت و روز قیامت یعنی روزی که همهی انسانها برای حسابرسی در مورد اعمال نیک و بدشان در دنیا، دوباره زنده میشوند و مورد سؤال و بازخواست واقع میشوند. اما بهائیان و رهبران آنها معاد و قیامت به این معنی را منکر هستند.
سید علی باب میگوید:
«با آمدن من قیامت اسلام برپا شد و من تا زندهام روز قیامت اسلام باقی است روزی که من از دنیا بروم روز قیامت اسلام به پایان میرسد.» وي در مورد بهشت و جهنم نيز میگوید: «آنانکه به پیغمبر پیش ایمان آوردند و به پیغمبر بعد نیز ایمان آوردند، به بهشت ایمان وارد میشوند و گرنه وارد دوزخ کفر می گردند.»
حسینعلی بهاء نیزهمین مطلب را دنبال کرده و میگوید: «قیامت اسلام با مرگ علی محمد باب پایان یافت و قیامت بیان و آئین باب با ظهور من یظهره الله که خودش باشد آغاز گردید. وقتی که مرگ او هم فرا رسد قیامت بیان نیز تمام میگردد و قیامت اقدس و آئین بهائیت با بعثت پیامبر آینده آغاز میشود...»
باب و بهاء و پیروانشان تمام آیات قرآن در مورد معاد را توجیه میکنند و معتقدند که معاد و روز قیامت به کیفیت فوق، در همین دنیا برپا شده و میشود. وقتی به بابیها اعتراض میشود که قرآن روز قیامت را 50 هزار سال دانسته است «فی کل یومِ کان مقدارهُ خمسینَ الف سَنَه» ولی از آغاز دعوت باب تا مرگش بیش از شش سال نبود، در جواب میگویند 50 هزار سال در یک ساعت منقضی شد. همچنین وقتی به بهاء اعتراض میشود که طبق گفته باب «من یظهرُه الله» بعد از عدد مستغاث (2001) میآید حسینعلی اين نظر را اظهار ميكند كه وقتی 50 هزار سالِ روز قیامت در یک ساعت منقضی شود چه اشکالی دارد که 2001 سال در چند سال محدود منقضی شود.
لذا طبق نظر بهائیان قیامت عبارت است از پايان مدت دین سابق و آغاز تشریع دین جدید و ظهور پيامبر جديد.
اولین وظیفه بشر بعد از شناخت خداوند، آشنا شدن و عمل کردن به دستورهای مقدس و اوامری است که از جانب او صادر میشود. تمام پيامبران که از طرف خداوند برای هدایت مردم فرستاده شدهاند، در کنار دستورات اصولی، یک سری وظایف فرعی را که عامل تقرب بندگان به خداوند میباشد، بيان كردهاند.
رهبران بهائیت نیز برای اینکه مرامشان خالی از احکام و قوانین نباشد یک سری مباحث پوچ و توخالی را به عنوان احکام و مناسک در کتابهایشان جعل کردهاند. مهمترین کتابهایی که تحت عنوان احکام و مناسک در اختیار بهائيان قرار دارد، کتاب اقدس و ایقان نوشتهی میرزا حسینعلی بهاء است که از اهمیت خاصی نیز برخوردار است. قبل از بیان احکام آئین بهائیت تذکر یک نکته لازم است و آن قداست عدد نوزده است. همچنانکه بعداً در ذکر احکام مشاهده میشود، عدد نوزده از قداست خاصی در آئین بهائیت برخوردار است و در موارد بسیاری به کار برده شده است، در بیان چگونگی پیدایش آن باید گفت:
«در اوائل امر، 18 نفر از شیخیه دور علی محمد باب را گرفتند و توسط آنها کم کم امر باب قوت گرفت. سید باب جداً فداکاری آنها را از یاد نبرد و آنها را «حروف حی» که به حساب ابجد 18 است نامید و با خودش 19 نفر شدند و این عدد 19 در نظر باب به نهایت قداست رسید. از این رو در بسیاری از احکام عدد 19 را عنوان آنها کرد.»
یکی از احکام ابتکاری سید علی باب که واقعاً تازگی دارد این است که او سال را كه تمام ملل جهان بر اساس اصول علمی به دوازده ماه تقسیم کرده اند، به 19 ماه و هر ماه را به 19 روز تقسیم کرد.
در نتیجه هر سال 5 یا 4 روز ( به اختلاف کبیسه و غیر کبیسه ) اضافه خواهد آمد، که این زیادی را بین ماه هیجدهم و نوزدهم به نام روزهای بخشش قرار داد، و پیروان خود را در این روزها به خورانیدن خود و دیگران مأمور ساخت. وي نام ماههای بهائیت را چنين نامگذاري كرد:
1- شهرالبهاء 2- الجلال 3- الجمال 4- العظمه 5- النور 6- الرحمه 7- الکلمات 8- الاسماء 9- الکمال 10- العزه 11- المشیه 12- العلم 13- القدره 14- القول 15- المسائل 16- الشرف 17- السلطان 18- الملک 19- العلماء
البته بهائيان به تغییر نام ماهها بسنده نکردند و نام روزهای هفته را هم تغییر دادند به این صورت كه شنبه: یوم الجلال یکشنبه: یوم الجمال دوشنبه: یوم الکمال سهشنبه: یوم القضاء چهارشنبه: یوم العدل پنجشنبه: یوم الاستحلال، جمعه: یوم الاستقلال نامگذاري شد.
حال بعد از بیان عدد نوزده و اهمیت آن در آئین باب و بهائیت، به بیان برخی از احکام آنها میپردازیم.
در کتاب محاکمه و بررسیفروع و مناسک آئین بهائیت تحت دو عنوان اصلی دسته بندی شده است: احکام و حدود و آداب انفرادی.
احكام بهائيان را ميتوان ذيل عناوين زير ارائه كرد:
جناب میرزا بهاء، نجاست را از میان برداشته و تمام اشیاء را در بحر طهارت غوطهور دیده و به جز کثافت مفهومی برای نجاست قائل نمیشود. در کتاب اقدس میگوید:
«و کذلک رفع الله حکم دون الطهارة عن کل الاشیاء ...»
و همچنین خداوند برداشته است حکمی را که به جز طهارت است از تمام اشیاء، و از ملتهای دیگر به خاطر موهبت و بخشش خداوند، و او بخشنده و کریم است و همه اشیا در دریای طهارت فرو رفتهاند در اول رضوان به سبب آن چه ما تجلی کردهایم به اسماء و صفات خودمان بر ممکنات و این فضیلتی است از جانب پرودگار محیط.
در حالی که دین اسلام به مسئله طهارت و نجاست اهمیت فوق العاده ای داده و يازده چیز را جزء نجاسات دانسته است.
بهاء الله با این که پیروان خود را به سوی لطافت و نظافت دعوت کرده و حكم به تطهير لباسی که به گرد و غبار و یا چرک آلوده شده است، ميكند، در موضوع منی حکم به طهارت و پاکی کرده و می گوید: «قد حکم الله بالطهارة علی ماءِ النطفة رحمةً من عنده علی البریة ...»
میرزا بهاء در این مورد نیز به حداقل بسنده کرده و میگوید:
«نوشته میشود به خدای جزا دهنده این که بشوید در هر روز دستهای خود را و سپس صورتش را و اين چنین است وضوی نماز و این فرمانی است از طرف خدای واحد مختار.»
پس برای وضو شستن دستها و صورت کافی است و شستن دستها از بازو تا مرفق و مسح سر و پا ساقط شده است.
در آئین بهائیت، غسل و تیمم در کار نیست و در صورت معذور بودن از وضو و نبودن آب پنج بار بگویند: «بسم الله الاطهر، الاطهر» کافی است.
در آئین بهائیت خصوصیات و کیفیات و شرائط نماز به خوبی روشن نیست و تنها به این مطلب اشاره شده است که نماز 9 رکعت است که در وقت صبح و ظهر و شام خوانده میشود.
البته بعضی نماز را در این مسلک به سه صورت تقسیم کردهاند:
1-نماز کبیر که در هر 24 ساعت یک بار خوانده می شود.
2- نماز وسطی یک رکعت است که در صبح و شام و ظهر خوانده میشود.
3- نماز صغیر که فقط دو سطر دعا است و هر روز ظهر خوانده میشود.
در ادامه باید گفت که میرزا بهاء در گنجینه احکام در رساله سوال و جواب میگوید:
«یکی از این سه نماز واجب است و هر کدام معمول رود کافی است.»
میرزا بهاء به همین مقدار هم راضی نشده و دوباره چنین میگوید:
«کسی که در او ضعف باشد از جهت مرض، کسالت مزاج و یا از لحاظ پیری و سالخوردگی خداوند از او نماز و روزه را عفو كرده است، پس حتي خواندن آن دو سطر دعا هم لازم نيست.»
گفتني است در اسلام این عبادت مهم که از آن به عنوان ستون دین یاد شده هرگز و در هیچ حالی از حالات ساقط نمیشود؛ البته كيفيت آن در صورت اضطرار تغییر می کند.
نکته قابل توجه این است که، به فتوای میرزا بهاء واجب است تمام نمازها به فرادی خوانده شود و جماعت جز در نماز میت، درست نیست. نکته دیگر این که برای زنان در ایام عادت ماهانه تکلیفی از نماز و روزه نیست و حتی قضا هم ندارد.
در شرح اقدس به این مطلب چنین اشاره شده است:
«قد عفی الله عن النساء حین ما یجدن الدم الصوم و الصلاة»
یعنی خداوند در ایام خون دیدن بر زنان نماز و روزه را بخشیده است و ابداً قضاء ندارد و به جای آن وضو بگیرند و به تسبیح حق بپردازند. ذکر حق بگویند 95 مرتبه از اول ظهر، از زوال تا زوال، یعنی بیست و چهار ساعت یک مرتبه این را نود و پنج بار بگویند: «سبحان الله ذی الطلعة و الجمال»
و هم چنین است هر نمازی که به هر دلیلی در وقت خودش خوانده نشود دیگر قضاء ندارد.
علی قائنی در دروس الدیانة میگوید:
«قبله ما اهل بهاء، روضه مبارکه است در مدینه عکا، که در وقت نماز خواندن باید رو به روضه مبارکه بایستیم و قلباً متوجه به جمال قدم جل جلاله (میرزا بهاء) و ملکوت ابهی باشیم.»
روزه در آئین بهائیت 19 روز است در ماه علاء یعنی ماه نوزدهم و عید فطر آنها همان عید نوروز است و حد روزه از طلوع آفتاب تا غروب آن است.
بهائیان برای هر صد مثقال طلا به پرداخت 19 مثقال زکات مکلف هستند و باید این زکات را به رئیس بهائیان در هر زمان بدهند.
حج در مسلک بهائیان زیارت خانه سید علی باب در شیراز یا خانه حسینعلی بهاء در بغداد، هر کدام که نزدیکتر باشد، است.
احکام باب نکاح را خلاصه و فقط عناوین مهم آن را بیان می کنیم:
1- بر هر شخص واجب است ازدواج کند تا از نسل او کسی که خداپرست است باقی بماند.
2- اگر از یک طرف مانعی در جهت ثمره و بچهدار شدن بود، با اذن او دیگری میتواند از هر راهی اقدام به بچهدار شدن نماید.
3- سن ازدواج برای پسران و دختران یازده سالگی است با شرط توانایی مالی.
4- نامزدی قبل از بلوغ طرفین جایز نیست.
5- سيدعلي محمد باب، ازدواج با غیر بابی را جایز نمیداند اما بهاء الله ازدواج با هر گروه و آئینی را جایز میداند و میگوید: دادن و گرفتن از هر گروه و آئینی جایز است.
6- مهریه زنان کمتر از 19 مثقال طلا و بیشتر از 95 مثقال طلا جایز نیست.
7- رضایت پدر ومادر در ازدواج شرط است چه باکره و چه غیر باکره.
8- فاصله عقد و زفاف بیش از یک شبانه روز جایز نیست. و فاصله بین نامزدی تا عقد بیش از 95 روز جایز نیست.
9- ازدواج با دو زن جایز و بیش از آن جایز نیست.
10- صیغه عقد از طرف مرد این جمله است: «انّا کل لله راضون». از طرف زن نيز بايد اين جمله گفته شود: «انّا کل لله راضیات»
یعنی به درستی همه ما به خواست خداوند راضي هستيم. این صیغه در حضور دو شاهد باید خوانده شود.
11- ازدواج با اقارب جایز است و فقط ازدواج با زن پدر جایز نیست.
12- ازدواج متعه (موقت) حرام است.
13- در صورت بروز کراهت، هر یک از زن و مرد حق طلاق دارند (یعنی زن هم میتواند مرد را طلاق دهد).
14- مدت عده طلاق 19 روز است و مرد تا 19 بار میتواند رجوع کند.
15- محلّل در نکاح را جایز نيست.
در باب ارث فقط به ذکر چند مسئله بسنده ميكنيم:
1- معلم و بیت العدل هم جزء ورّاث محسوب می شوند و از میت ارث می برند.
2- حبوة یعنی اشیائی که اختصاص به میت دارد، به علاوه خانه مسکونی میت، مخصوص پسر بزرگ است و دختران و دیگر ورثه هیچ حقی ندارند.
سيد علي محمد باب، حکم به حرمت ربا کرده؛ اما میرزا بهاء این حکم را نسخ کرده و به حلال بودن ربا حکم میکند و چنین میگوید: اگر سودي در میان نباشد امور معطل و معوّق خواهد ماند... لذا فضلاً علی العباد ربا را مثل معاملات دیگر که ميان مردم متداول است قرار فرمودیم....
ازدیگر احکام باب معامله این است:
در هر سال 9 روز کسب و کار حرام است، این روزها، روزهای ولادت باب ، بهاء و عبدالبهاء، و روز وفات باب و بهاء، و روز بعثت باب و... است.
بر اساس احكام وهابيان، کسی که عمداً خانه دیگری را بسوزاند باید خانه او را سوزانید، حتی اگر خانه خالی باشد.
اگر مرد و زنی زنا کنند باید 9 مثقال طلا به بیت العدل بدهد و در صورت تکرار 18 مثقال طلا.
اگر کسی دزدی کند، برای بار اول تبعید، بار دوم حبس، بار سوم گذاشتن علامت بر پیشانی او. وهابيان برای تکرار بعدی حکمی قرار نداده اند.
از آداب انفرادی وهابيان، فهرستوار از کتاب شرح اقدس به چند مورد اشاره می کنیم.
1- حرمت نشستن بر منبر؛
2- جواز پوشیدن لباس حریر و تراشیدن ریش برای مردان؛
3- حرمت تقیه کردن؛
4- جواز استمناء؛
5- تجدید اثاثیه منزل هر 19 سال یک بار؛
6- حرمت بوسیدن دست؛
7- حرمت ذکر در میان مردم؛
8- تجویز غناء و آوازه خوانی؛
9- منع از غذا خوردن با دست و جواز غذا خوردن در ظرف طلا و نقره؛
10- منع چاپ و طبع كتب و تفسير آيات؛
11- وفاي به وعده؛
12- نهي از قما رو كشيدن ترياك؛
13- نهي از استحمام در خزينه؛
14- نهي از خريدن كنيز و غلام؛
از جمله مطالب وهنر مائيهاي ميرزرا حسينعلي كه پسر بزرگش عباس افندي آن را شرح كرده اصول دوازدهگانه است كه آنها را در جزوهاي به نام «رساله ديانت بهائي» بيان و چاپ كرده است. اين اصول عبارتند از:
1- تحري حقيقت (جستجوي حقيقت و ترك تقليد حتي در فروع دين)
2- تطبيق دين و عقل و علم (در مقابل شعار جدايي دين و علم، اين اصل حقيقت است اما در ادامه آنان ميگويند اگر مسئلهاي از مسائل ديني مخالف عقل (كه محدود و ضعيف است) و علم (كه ناقص و محدود است) باشد، وهم محض است.
3- احكام ديني و بيتالعدل (براي رفع اختلافات در احكام دين بايد بيت العدل تشكيل شود تا مردم به آنجا رجوع نمايند به اين ترتيب احكام و قوانين به مقتضيات زمان و مكان، و به صلاحديد رجال بيت العدل، تفاوت و تغيير ميكند.
4- ترك تعصب. (مردم بايد هر نوع تعصب ديني، مذهبي، وطني و سياسي را ترك كنند.)
5- تشكيل محكمه كبري (هزار نفر از منتخبين ملل، اجتماع نمايند، و محكمه كبري را جهت رفع اختلافات و ايجاد اتحّاد در رأي و عقيده و مسلك و دنيا و ... ايجاد نمايند.)
6- اتّحاد و اتّفاق عبّاد و آفاق و به عبارتي صلح عمومي ( شايد بتوان اين سه مورد اخير را چنين توجيه كرد كه منظور ميرزا بهاء اين بوده كه اول بايد تعصبات را كنار گذاشت در مرتبه دوم محكمه كبري تشكيل داد، تا در مرتبه سوم اتّحاد و اتّفاق ميان جميع ملل حاصل شود.)
7- دين براي اتحاد است. (يعني ريشه و علت غايي نزول دين اتّحاد و اتّفاق اهل عالم است، در حالي كه خود ميرزا بهاء وادعاهايش يكي از موجبات اختلاف و تفرقه ميان ملت است.)
8- تساوي ميان مردان و زنان.
9- تعليم و تربيت عمومي.
10- لسان عمومي (او ميگويد مردم جهان بايد زبان واحدي براي سخن گفتن و خط واحدي براي نوشتن انتخاب و اختيار كنند تا از اين طريق اتّحاد و اتّفاق بيشتري ميان آنها ايجاد شود)
11- حل مسائل اقتصادي.
بايد قوانين و نظاماتي گذاشته شود تا جميع بشر (غني و فقير) همه به راحتي زندگي كنند و تا اين مسئله محقق نشود سعادت براي عالم بشر ممكن نيست
12- اساس جميع اديان الهي يكي است. (اساس جميع اديان الهي حقيقت است، و اين آداب و رسوم وزوائدي كه پيدا شده، بدعت است واز انبياء نيست، بايد دور ريخته شود. اگر چنين كنيم يقيناً متحد ميشويم.)
1- حكم طهارت و نجاست بهائيان چيست ؟
در پاسخ به اين پرسش آيات عظام صافي گلپايگاني، بهجت، علوي گرگاني و مكارم شيرازي تصريح كردهاند كه بهائي نجس است.
2- معاشرت و رفت و آمد و معامله مسلمانان و بهائيان چه حكمي دارد؟
در پاسخ به اين پرسش آيات عظام صافي گلپايگاني ، بهجت، علوي گرگاني و مكارم شيرازي ميفرمايند كه معاشرت با بهائيان جز در مقام ضرورت جايز نيست.
3. آيا بهائيان مسلمان هستند يا كافر؟
در پاسخ به اين پرسش آيات عظام صافي گلپايگاني، بهجت، علوي گرگاني و مكارم شيرازي تصريح كردهاند كه بهائيان كافر هستند.
نتايج حاصل از اين تحقيق عبارتند از:
1. فرقه بهائيت به وسيله ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاءالله در قرن سيزدهم هجري قمري ساخته شد؛
2. بهاءالله در ابتدا ادعاي بندگي خاص خداوند، آنگاه مدعي قائميت، سپس ادعاي رسالت و نبوت و در نهايت مدعي خدايي شد؛
3. فرقه بهائيت داراي احكام و قوانين خاصي به خود در حوزه اصول و فروع دين است؛
4. اصل نخستين در فرقه بهائيت بر اباحيگري و تسامح در امور ديني است؛
5. فرقه بهائيت با مسلماتي همچون واجب الوجود بودن خداوند، خاتميت دين حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم، ضرورت قيامت و بهشت و جهنم و ... مخالفت كرده است.
1- قرآن مجيد
2- خاوري، عبدالحميد اشراق، شرح اقدس، بيجا بي تا.
3- خاوري، عبدالحميد اشراق، قاموس ايقان، موسسه ملي مطبوعات امري.
4- حسيني، سيد معصوم، نقد وبررسي فرقه ضاله بابيت وبهائيت، انتشارات بوستان دانش قم،1387..
5- دكتر حمت ، محاكمه و بررسي در تاريخ و عقايد و احكام باب و بهاء، ج 3 ، مؤسسه انتشارات اسلامي، تهران،1345 هـ ش
6- فرمانيان مهدي، آشنايي با فرق تشيع، مركز مديريت حوزه علميه قم، انجمن علمي اديان و مذاهب قم، 1378 هـ ش
7- كليني، محمدبن يعقوب، روضه كافي، دارالتعاريف للمطبوعات ، بيروت، 1411 هـ
8- محمدي اشتهاردي ، محمد، ارمغان استعمار، انتشارات نسل جوان قم 1397 هـ ق
9- اشراقات ، بي نا، بي جا، بي تا
10- ويكي پديا، دانشنامه آزاد اينترنت ، http://fa.wikipedia.org/wiki