loading...
مصطفی دیدا
مصطفی دیدا بازدید : 1 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)

                        


                                       دزدیدن نماز 9 رکعتی!

 

     از جمله احکامی که حسینعلی نوری برای کیش باطل خود آورد خواندن نماز است. اما این نماز را باید چطور بجا آورد آیا مانند نماز مسلمانان صبح 2 رکعت است و ظهر 4 و عصر هم 4 رکعت است و مغرب 3 رکعت و عشاء 4 رکعت است یا نه؟


     حسینعلی در کتاب اقدس صفحه 3 سطر 15 می نویسد: « قد کتب علیکم الصلاة تسع رکعات لله منزل الآیات حین الزوال و فی البکور والآصال» یعنی واجب شده برای شما نماز 9 رکعتی که باید بخوانید، اما وقتی از عبدالبهاء می پرسند این نماز 9 رکعتی  چگونه است و به چه سبکی باید خواند جواب عجیبی می دهد.


     وی می گوید: نماز 9 رکعتی و بعضی احکام دیگر را برادرم محمد علی افندی وصی دوم میرزا حسینعلی دزدیده است! شاید خوانندگان عزیز ندانند که این محمد علی همان کسی است که پدرش حسینعلی در لوح عهدی که وصیتنامه اش می باشد اول عبدالبهاء را به جانشینی انتخاب کرد بعد از او هم همین محمد علی را که عبدالبهاء وقتی بریاست رسید همین برادرش را از جانشینی محروم کرد.


     عبدالبهاء در هنگام مرگ چون فرزند پسر نداشت نوه دختری خود شوقی ربانی را به جانشینی خود برگزید این در حالی بود که برادرش محمد علی افندی زنده بود و طبق وصیت حسینعلی، جانشینی به محمد علی می رسید. اما عبدالبهاء او را کنار زد و نوه اش را جانشین خود کرد و لذا برادرش با او دشمن شد.


     در مورد نماز که از عبدالبهاء می پرسند چگونه نماز 9 رکعتی را بخوانیم می گوید: نماز 9 رکعتی و بعضی احکام دیگر را برادرم محمد علی افندی دزدیده است! واقعاً جای خنده دارد که نماز الهی که حضرت خدا آورده توسط فرزندش دزدیده شده و ناپدید گشت و بهائیان حیران و سرگردان نمی دانند چه کنند.

 

مصطفی دیدا بازدید : 1 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)

 مکتب شیعه از قدیم مدافع مظلوم بوده و متاسفانه امروز شیعه از هر زمان دیگر خودش مظلوم تر است و این مظلومیت باعث می شود که با خانواده های عزادار پاکستان اظهار همدری کنیم. مظلومیت فقط مختص آن عزیزانی که شهید شده اند نیست، بلکه بیشترین ظلمی که الان دارد انجام می شود نسبت به خانواده های این شهدا است، نسبت به همسران و فرزندان این شیعیان مظلوم در پاکستان. یعنی این جنایتکارانی که خون شیعه را می ریزند و ادعای کافر بودن شیعیان را دارند به همین اکتفا نمی کنند که فقط شیعه ای را بکشند و به شهادت برسانند، بلکه اموال شیعیان را نیز غارت می کنند، به ناموس شیعیان تجاوز می کنند، به دختران شیعه بی ادبی و بی حرمتی می کنند، و اینها بیشتر مظلومیت شیعه است و جای تأسف دارد و اظهار همدری با آنان لازم است.

چون موضوع بحث بررسی ضوابط تکفیر از دیدگاه وهابیت و سلفی‌هاست، احمد عابدی، کارشناس فرقه‌شناسي و استاد حوزه و دانشگاه عباراتی را از کتاب‌هاي وهابيون استخراج کرده که ببینید اینها چه کسانی را کافر می دانند و نوع برخورد ما در برابر اینها باید چگونه باشد.

کتاب التکفیر (3 جلدی) تألیف حسن بن علی از اساتید دانشکده‌ی اصول دین در دانشگاه ملک خالد عربستان، صفحه 387 جلد 1، می‌گوید: "ان المسلمین کفروا" همه ی مسلمانان کافر شده اند "لانهم ینطقون  بالشهادة" بخاطر اینکه مسلمانان به زبان شهادتین را می‌گویند"ولکن لا یعرفون معناها و لا یعملون بمقتضاها"  ولی مسلمانان کافر شده اند بخاطر اینکه معنای شهادتین را نمی دانند و به مقتضای شهادتین عمل نمی کنند، "فهم و إن صاموا و صّلوا  و حجّوا"  هرچند نماز بخوانند، روزه بگیرند و حج انجام دهند "فهم کفارٌ" اینها کفارند، "مثلهم فی ذلک مثل الوت الملح التی کتب علیها سُکَ" مسلمانان مثل یک چاه نمک هستند، که رویش بنویسید "شکر". "فالکتابة لا یغیر من الواقع شیء" اگر روی نمک بنویسند شکر باز نمک، نمک است، یعنی این مسلمانان کافر هستند ولی روی‌شان نوشته مسلمان، پس همگی کافرند.

مصطفی دیدا بازدید : 1 پنجشنبه 01 خرداد 1393 نظرات (0)

 محمدبن عبدالوهاب را بیشتر بشناسیم:

محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۱۱۵ق در شهر عُیَینه از توابع نجد دیده به جهان گشود. پدر وی عبدالوهاب، که مردی صالح و متقی بود، از قضات آن شهر به شمار می‌رفت. محمد، فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت. سپس برای تکمیل معلومات رهسپار مدینهٔ منوره شد و در آنجا به تحصیل حدیث و فقه پرداخت.

در دوران تحصیل در مدینه، گهگاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقایدی خاص حکایت داشت، چندان که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد.پس از چندی، محمدبن عبدالوهاب مدینه را به سوی نقاط دیگر ترک کرد و چهار سال در بصره، پنج سال در بغداد، یکسال در کردستان و دو سال در همدان اقامت گزید. اندک زمانی نیز در اصفهان و قم بود و آنگاه از سمت بصره به احساء رفت و از آنجا به «حُرَیمله»، اقامتگاه پدرش رفت.

وی تا زمانی که پدرش در قید حیات بود، کمتر سخن می‌گفت. ولی منازعات سختی میان او و پدرش در می‌گرفت. ولی پس از درگذشت پدر در سال ۱۱۵۳ ق، محمد پرده از روی عقاید خود برداشت.

 

مصطفی دیدا بازدید : 2 چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

ارشادزنان بدحجاب

بعضى از گناهان (مانند بدحجابى و... ) به حدى است كه اگر بخواهم تمام وقتم را براى آن سپرى كنم، باز هم نمى‏توانم به تكليف خود عمل كنم و از كار و زندگى مى‏افتم ؛ در اين صورت تكليف چيست؟

همه مراجع: امر به معروف و نهى از منكر، تا جايى كه باعث ضرر مالى قابل توجّه يا سختى و اختلال در زندگى نشود، واجب است. مكارم، استفتاءات، ج 1، س 1160 ؛ تبريزى، استفتاءات، س 979 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1459 ؛ امام و فاضل، توضيح‏المسائل مراجع، م 2791 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 1، شرائط وجوب الامر بالمعروف، الخامس ؛ نورى، توضيح‏المسائل، م 2789 ؛ بهجت، توضيح‏المسائل، 1608، چهارم ؛ دفتر: وحيد و خامنه‏اى. (رساله دانشجويي، سيد مجتبي حسيني، كد: 495/500016)

مصطفی دیدا بازدید : 1 چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
 " خاطرات حسین فلا‌ح "

حجت مسلمانی من‌

مسلمان شدن من چند دلیل داشت، اول این که بسیاری از دوستان من مسلمان بودند من هم دوست داشتم مثل آنها آزاد باشم. نه این که در چنبره و حصار تشکیلات بهائیت باشم. در دوران انقلاب من حدودا یازده، دوازده ساله بودم بعد از آن هم که جنگ پیش آمد مسلمانان را می‌دیدم که چطور خالصانه به دین، ملت و وطن خود عشق می‌ورزند. من هم دوست داشتم مثل آنها باشم، دوم این که سوالات زیادی در ذهنم نسبت به بهائیت وجود داشت، افکار و عقاید مسلمانان با عقاید ما خیلی فرق داشت. رفتار مسلمان‌ها خیلی بهتر و آزادانه‌تر از ما بود. گرچه طبق تعالیم فرقه‌ای،ما خود را برتر از آنها می‌دانستیم. با این وجود سوالاتی برایم پیش می‌آمد! لذا از مسوولانمان یعنی همان کسانی که جزء محفل (خادمین) بودند، می‌پرسیدم. عکس‌العمل آنها در مقابل سوالات جزیی من تند و پرخاشگرانه بود…. همین سوالات مرا بیشتر تشویق می‌کرد که تحقیقات خود را دنبال کنم و عاقبت به همراه همسر سابقم پس از تحقیقات و مطالعات زیاد، پی به بطالت و ساختگی بودن بهائیت بردیم و مسلمان شدیم.

مصطفی دیدا بازدید : 2 چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

عکسی از زنان وهابی که نشان از حماقت وهابيت دارد!

عکسی از زنان وهابی که نشان از حماقت وهابيت دارد!
بدون شرح!


معلوم نیست در این عکس یادگاری، چگونه می‌توانند خودشان را پیدا نمایند!
 
 
 
مصطفی دیدا بازدید : 0 چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

داستان کوتاه استجابت دعا

 

 

كسى نزد امیرمؤ منان على (علیه السلام) از عدم استجابت دعایش شكایت كرد و گفت با اینكه خداوند فرموده دعا كنید من اجابت مى كنم ، چرا ما دعا مى كنیم و به اجابت نمى رسد ؟! اما در پاسخ فرمود: قلب و فكر شما در هشت چیز خیانت كرده لذا دعایتان مستجاب نمى شود:


1- شما خدا را شناخته اید اما حق او را ادا نكرده اید، بهمین دلیل شناخت شما سودى بحالتان نداشته.

 


2- شما به فرستاده او ایمان آورده اید سپس با سنتش به مخالفت برخاسته اید ثمره ایمان شما كجا است ؟

 


3- كتاب او را خوانده اید ولى به آن عمل نكرده اید، گفتید شنیدیم و اطاعت كردیم سپس به مخالفت برخاستید.

 


4- شما مى گوئید از مجازات و كیفر خدا مى ترسید، اما همواره كارهائى مى كنید كه شما را به آن نزدیك مى سازد ...

 


5- مى گوئید به پاداش الهى علاقه دارید اما همواره كارى انجام مى دهید كه شما را از آن دور مى سازد ...


6-
 نعمت خدا را مى خورید و حق شكر او را ادا نمى كنید.

 


7- به شما دستور داده دشمن شیطان باشید (و شما طرح دوستى با او مى ریزید) ادعاى دشمنى با شیطان دارید اما عملا با او مخالفت نمى كنید.

 


8- شما عیوب مردم را نصب العین خود ساخته و عیوب خود را پشت سر افكنده اید .. . با این حال چگونه انتظار دارید دعایتان به اجابت برسد؟ در حالى كه خودتان درهاى آنرا بسته اید؟ تقوا پیشه كنید، اعمال خویش را اصلاح نمائید امر به معروف و نهى از منكر كنید تا دعاى شما به اجابت برسد.

 

مصطفی دیدا بازدید : 3 چهارشنبه 31 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

[تصویر: 14666_370.jpg]

علامه مصباح یزدی:

من از شخص سید حسن نصرالله شنیدم که گفت:

«اسرایلی ها به نیروهای حزب الله حمله میکردند ، ولی پس از عقب نشینی

حزب الله، نیروهای اسرایلی پیشروی نمیکردند . دلیل را که از سربازان

اسرایلی جویا شدند ، آنها گفتند: مردانی با لباسهای سفید با شمشیر با ما

میجنگیدند....!!


مصطفی دیدا بازدید : 0 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

نتیجه سوء ظن به رزق خدا

سوءظن

اشاره:

نوشتار پیش رو، به صورت گزینشی به شرح احادیث شیعی می پردازد، بیشتر احادیث این مجموعه توسط مرجع عظام تقلید، آقا مجتبی تهرانی(سخنرانی معظم له در مسجد بازار تهران)، شرح و بسط یافته اند.

 

رُوِیَ عَن رَسوُل الله صلّی الله عَلیه وَآله و سَلَّم قال:

خِصلَتانِ لا تَجْتَمِعانِ فی مُؤمِنٍ اَلْبُخْلُ وَ سُوءُ الظَّنِّ بِالرِّزْقِ 1

 ترجمه:

پیامبر اکرم«صلّی الله علیه و آله و سلَّم» فرمودند:

دو صفت است که در مؤمن جمع نمی‌شود؛ بخل و گمان بد به روزی.

 

شرح حدیث:

در گذشته روایتی را مطرح كردیم در باب اینكه انسان نباید نام مقدس خدا را با قسم خوردن برای امور دنیاییاش وسیله قرار بدهد. عرض كردم این اثر وضعی دارد. قسم راست هم اثر وضعی دارد. بركت را از انسان می‌گیرد.

 گاهی نه! از نظر درونی، انسان در ارتباط با امور دنیایی‌اش بعد هم نعوذ بالله در ارتباط با خدا این جور می‌شود. آن روایت از نظر ظاهری بود كه  از طریق نام خدا مرتّب قسم می‌خورد كه از این راه چیزی بدست آورد. از آن طرف عكسش، اگر بدست نیاورد را می‌خواهم بگویم. چون دوتاست؛ هم جنبه های مثبت و هم منفی. مثبتش آن بود كه گفتم. حالا می‌روم سراغ منفی‌اش.

در این روایت كه از پیغمبر اكرم هست، حضرت می فرماید كه دو خصلت هست كه هیچ وقت در مؤمن نمی‌آید و در او جمع نمی‌شود:

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 118
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 16
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 16
  • بازدید سال : 24
  • بازدید کلی : 776