loading...
مصطفی دیدا
مصطفی دیدا بازدید : 5 دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

هر روز صبحانه بخورید

دلیل اینکه هر روز صبح باید صبحانه بخورید این است که صبحانه به شما کمک می‌کند تا قند خونتان را کنترل کنید. اگر برای مدت زمان زیادی بدنتان را از غذا محروم کنید، باعث خواهد شد قند خونتان افزایش یابد. پس، هر روز صبح صبحانه بخورید تا سطح قند در خونتان تثبیت شود و بتوانید با دیابت مبارزه کنید.

مصطفی دیدا بازدید : 1 دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 نظرات (0)


آدمکشی ، قتل و کشتار کار اصلی بهائیان

آدمکشی ، قتل ، ترور و قساوت را از اولين روزهاي پيدايش بابي‌گري در ميان اعضاي اين فرقه مي‌توان ديد. به‌نوشته فريدون آدميت، بابي‌ها در جريان شورش‌هاي خود در دوران ناصري، با مردم و نيروهاي دولتي رفتاري سبعانه داشتند و «اسيران جنگي» را «دست و پا مي‌بريدند و به آتش مي‌سوختند.» قساوت و سبعيت فوق‌الذکر را در ماجراي قتل شهيد ثالث (حاج ملا محمد تقي برغاني، 17 ذيقعده 1263ق.)، عمو و پدر همسر قرةالعين، نيز به‌روشني مي‌توان مشاهده کرد.

قتل های انجام شده توسط بهاییان را می توان به پنج گروه مي‌توان تقسيم کرد: اوّل، قتل‌هاي سياسي؛ دوّم، قتل برخي شخصيت‌هاي مسلمان که تداوم حيات ايشان براي بهائيت مضر بود؛‌ سوم، قتل بابيان مخالف دستگاه ميرزا حسينعلي نوري (به‌طور عمده ازلي‌ها)؛ چهارم،‌ قتل بهائياني که از برخي اسرار مطلع بودند يا به دلايلي تداوم حيات ايشان مصلحت نبود؛ پنجم، قتل بنا به اغراض شخصي سران فرقه بهائي.

مصطفی دیدا بازدید : 0 دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 


 

شیخ وهابیت خواهر خود را به جهاد نکاح فرستاد

 

ناصر العمر، شیخ وهابیت از خواهرش نیز درخواست ادای فریضه جهاد نکاح کرده و خواهرش به تقاضای او جواب مثبت داده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، ناصرالعمر از جمله وهابیونی است که همه را تشویق به جهاد نکاح می کرد، بسیاری از تروریست های وحشی در سوریه به بهانه ی این فتوی، زنان سوری را اسیر کرده و به آنها تجاوز می کردند.

چندی پیش گروه بسیاری از زنان از شمال آفریقا و چچن برای ادای این فریضه ی به اصطلاح شرعی  و تاریخی وارد خاک سوریه شدند، این فاجعه به حدی گسترش یافت که وزیر کشور تونس مدعی شد از سه هزار زن جهاد نکاح ،هزار نفر آنها باردار به وطنشان بازگشتند.

جهادنکاح

بنا به اعلام  برخی رسانه های عربی، شیخ وهابیت از خواهرشنیز  درخواست ادای فریضه ی جهاد نکاح کرده و خواهرش به تقاضای او جواب مثبت داده است.
 

مصطفی دیدا بازدید : 1 دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

مهدویت در مذهب شیعه دوازده امامی

شیعیان دوازده امامی معتقدند بنابه وعده الهی فردی از نسل پیامبر اسلام و هم‌نام وی، نهمین فرزند از نسل حسین بن علی، با لقب «مهدی»[۲] ظهور می‌کند و زمین را سراسر عدل و داد می‌کند.

بنابه این اعتقاد، مهدی فرزند حسن عسکری (امام یازدهم شیعه) در سال ۲۵۵-۲۵۶ (قمری) به‌دنیا آمده است و پس از دوره‌ای به‌نام غیبت صغری که به وسیله ی نائبان[۳] (جانشینان) خاص او با مردم بخصوص شیعیان در ارتباط بوده، غیبت طولانی (غیبت کبری) شروع شد که تا زمان ظهور ادامه خواهد داشت. در این دوران کسی وی را به اختیار خود نمی‌تواند ببیند.

برخی از علمای متاخر شیعه مهدویت را زیر سوال بردند؛ مانند: سید ابوالفضل برقعی قمی[۴]، حیدرعلی قلمداران، شریعت سنگلجی

مصطفی دیدا بازدید : 1 دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

 

تماشای فیلم های استرس زا برای قلب های ضعیف خطرناک است

تهران-ایرنا-پژوهش مشترک دانشگاه لندن و بیمارستان سنت توماس نشان می دهد که تماشای فیلم های استرس زا باعث بی ثباتی در حرکت ماهیچه های قلب و افزایش فشار خون می شود.

 

به گزارش ایرنا از بی بی سی،به گفته پژوهشگران تماشای فیلم استرس زا برای افرادی که قلب آنها ضعیف و بیمار است می تواند خطرناک باشد.

پژوهشگران شرایط جسمی 19 داوطلب را به هنگام تماشای بخشی از یک فیلم استرس زا را زیر نظر گرفتند.

دانشمندان علوم پزشکی معتقدند که تغییرات در ضربان و کارکرد قلب به طور خود ارادی به سیستم عصبی مربوط می شود.

پژوهشگران می گویند این اولین باری است که تاثیرات استرس و فشار عصبی و روحی روی بدن انسانهایی که هوشیار هستند سنجیده شده است.

در پژوهش های پزشکی که قبلا انجام شده تاثیرعواملی نظیر استرس و فشار عصبی شدید در تغییر ضربان قلب و حتی مرگ ناگهانی ثابت شده بود.

در این پژوهش محدود که نتایج آن در مجله پزشکیˈجریان خون، آریتمی و الکتروفیزیولوژیˈ چاپ شده، پژوهشگران تاثیر تماشای فیلمهای استرس زا روی ضربان قلب و سرعت تنفس تعدادی از بیماران بالغ را که به خاطر بیماریهای قلبی تحت درمان هستند، بررسی کرده اند.

پژوهشگران در این آزمایش یک بخش پنج دقیقه ای از فیلم ˈمرز عمودیˈ را به بیماران نشان دادند که صحنه های خطرناک و مهیجی از صخره نوردی و سوانحی است که درجریان آن اتفاق می افتد.

از طریق الکترودهایی که در دریچه های قلب این بیماران نصب شده بود، تاثیرات ناشی از تماشای این فیلم و تغییراتی که در کارکرد قلب بیماران ایجاد کرد اندازه گیری شده است.

نتایج این آزمایش نشان داد که ضربان قلب افراد تغییر کرده و بی ثبات تر شده است و سرعت تنفس آنها نیز افزایش یافته و به طور متوسط در هر دقیقه دو بار بیشتر نفس می کشیدند.

دکتر بن هنسون از بخش مهندسی مکانیک دانشگاه لندن و یکی از مسئول این تحقیقات گفت که نتایج آزمایشها به درک بهتر از تاثیر فشارهای عصبی و روحی روی قلب انسان کمک زیادی خواهد کرد.

وی افزود:این اولین باری است که تاثیر این عوامل به طور مستقیم اندازه گیری می شود و هر چند میزان تاثیر آن روی هر یک از افراد متفاوت بود ولی در مورد همه آنها کار ماهیچه های قلب تغییرکرد. تاثیر آن روی کسی که قلب ضعیفی داشته باشد و یا فشار و استرس های بیشتری به او وارد شده است می تواند فلج کننده و خطرناک باشد.

این تاثیرات روی افرادی که قلب ضعیفی دارند و یا قبلا فشارهای عصبی و استرس شدیدی به آنها وارد شده می تواند فلج کننده و خطرناک باشد.

دکتر بن هنسون از دانشگاه لندن می گوید:نکته جالب این است که وقتی که از داوطلبان خواسته شد که شیوه نفس کشیدن خود در لحظات تماشای فیلم را تکرار کنند پژوهشگران متوجه شدند که ماهیچه های قلب آنها مثل دقایق تماشای فیلم واکنش نشان ندادند.

از این نکته می توان نتیجه گرفت که تاثیر فیلم استرس زا روی کارکرد ماهیچه های قلب به سرعت تنفس ارتباط نداشته و به گفته پژوهشگران در حقیقت تاثیر مستقیم و مستقل سیستم عصبی افراد در واکنش به تماشای فیلم بوده است.

دکتر هنسون یادآوری می کند که تماشای مسابقات جام جهانی فوتبال برای افرادی که بیماریهای قلبی دارند خوب نیست چون بایگانی بیمارستان نشان می دهد که همزمان با مسابقات مهم و پرهیجان فوتبال تعداد بروز عارضه های قلبی در مورد این گروه از بیماران افزایش یافته است.

مصطفی دیدا بازدید : 2 یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت
اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان كه نامش «مهدى» و از اولاد پیامبر اسلام است، مورد اتّفاق همه فرقه هاى اسلامى است. صاحب كتاب عون المعبود كه شرح كتاب سنن ابى داوود است، مى نویسد:
بدان كه در طول اعصار، مشهور بین همه اهل اسلام، این است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى كند كه دین را یارى، و عدل را آشكار مى كند... نامش، مهدى است و عیسى، بعد از مهدى یا هم زمان با مهدى، نزول، و او را در كشتن دجال یارى، و در نماز به او اقتدا مى كند.
احادیث مربوط به مهدى (عج) را عدّه اى از بزرگان آورده اند، از آن جمله است، ابوداوود، ترمذى، ابن ماجه، بزار، حاكم، طبرانى، ابویعلى. سند این احادیث، برخى، صحیح و برخى دیگر، حسن و یا ضعیف است.[1]
یكى دیگر از علماى اهل سنّت مى نویسد:
روایات فراوانى درباره ى مهدى (عج) وارد شده به حدّى كه به حدّ تواتر مى رسد. این امر، در میان علماى اهل سنّت شیوع دارد، به گونه اى كه از جمله معتقدات آنان به شمار مى آید.
نیز یكى دیگر از علماى اهل سنّت نوشته است:
احادیث مهدى(علیه السلام) به طرق گوناگون و متعدّد، از صحابه نقل، و بعد از آنان، از تابعان، نقل شده است، به گونه اى كه مجموع آن ها، مفید علم قطعى است. به همین دلیل، ایمان به ظهور مهدى، واجب است، همان گونه اى كه این وجوب، در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت، مدوّن شده است.[2]
ابن كثیر نیز در البدایه و النهایه مى گوید:
مهدى، در آخرالزمان مى آید و زمین را پر از عدل و قسط مى كند، همان گونه كه پر از جور و ظلم شده است. ما، احادیث مربوط به مهدى را در جلد جداگانه اى گرد آوردیم، همان گونه كه ابوداوود در سنن خود، كتاب جداگانه اى را به آن اختصاص داده است.[3]
از این مطالب كه از بزرگان اهل سنّت نقل شد، معلوم مى شود كه مسئله ى مهدویّت و اعتقاد به ظهور مهدى (عج) جزء عقاید ثابت اهل سنّت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت، در میان آنان، به حدّ تواتر رسیده است.
كتاب هاى متعدّد و متنوعى درباره ى ظهور آن حضرت از سوى علماى اهل سنّت تألیف شده است به گونه اى كه شیخ محمّد ایروانى در كتاب الإمام المهدی مى نویسد:
اهل سنّت، كتاب هاى متعدّدى در گردآورى روایات مربوط به امام مهدى (عج) و این كه در آخرالزمان شخصى به اسم مهدى ظهور خواهد كرد، نوشته اند. تا حدّى كه من اطلاع دارم، اهل سنّت، بیش از سى كتاب در این باره تألیف كرده اند.[4]
هر چند این مسئله، مورد اتّفاق اهل سنّت و شیعه است، امّا تعداد انگشت شمارى از اهل سنّت، احادیث مربوط به امام مهدى (عج) را ضعیف مى انگارند. مثلاً، ابن خلدون در تاریخ خود، این احادیث را ضعیف مى شمارد[5] و یا رشید رضا (مؤلف تفسیر المنار) در ذیل آیه ى سى و دوم سوره ى توبه، به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره مى كند.[6]البتّه، این دو، دلیلى بر ادعاى خود نیاورده اند و تنها به مطالبى واهى استناد كرده اند. سخنان آن دو، از سوى دیگر علماى اهل سنّت، به شدت ردّ شده است. و در تألیفات علماى شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است.
خود ابن خلدون، در بیان عقیده ى مسلمانان در مورد امام مهدى(علیه السلام)مى نویسد:
مشهور بین همه ى اهل اسلام، این است كه حتماً، در آخرالزمان، مردى از اهل بیت(علیهم السلام) ظهور مى كند كه دین را حمایت، و عدل را آشكار مى كند و مسلمانان از او پیروى مى كنند و او بر ممالك اسلامى استیلا مى یابد. آن شخص، مهدى نامیده مى شود[7].»
بنابراین، ضعیف شمردن احادیث از سوى وى خدشه اى بر اتّفاق نظر اهل سنّت در مورد ظهور مهدى (عج) وارد نمى كند; زیرا، این اعتقاد، ناشى از كثرت احادیثى است كه از طرق عامه نقل شده است. ما، در زیر، به ذكر برخى از كسانى كه از این گونه احادیث را در كتاب هاى خود آورده اند، مى پردازیم، هر چند، تقریباً، مى توان ادعا كرد كه تمام كتاب هاى معتبر حدیثى اهل سنّت، حدّاقل، چند مورد از احادیث امام مهدى (عج) را ذكر كرده اند:
1- ابن سعد (متوفى 230 هـ); 2- ابن ابى شیبه (متوفى 235 هـ);
3- احمد بن حنبل (متوفى 241 هـ); 4- بخارى (متوفى 273 هـ);
5- مسلم (متوفى 261 هـ); 6- ابن ماجه (متوفى 273);
7- ابوبكر اسكافى (متوفى 273 هـ); 8- ترمذى (متوفى 279 هـ);
9- طبرى (متوفى 380); 10- ابن قتیبه دینورى (متوفى 276);
11- بربهارى (متوفى 329); 12- حاكم نیشابورى (متوفى 405);
13- بیهقى (متوفى 458); 14- خطیب بغدادى (متوفى 463);
15- ابن اثیر جزرى (متوفى 606).[8]
اوصاف امام مهدى (عج) از دیدگاه اهل سنّت
اوصافى كه در كتاب هاى اهل سنّت براى امام مهدى(علیه السلام) ذكر شده، بر گرفته از احادیثى است كه آنان از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) نقل مى كنند و در كلیات، با اوصاف ذكر شده در كتاب هاى علماى شیعه، فرقى ندارد. ما، در فصل هاى آینده، به آنها اشاره خواهیم كرد. در این قسمت، به ذكر چند روایت از كتاب هاى حدیثى اهل سنت، اكتفا مى كنیم:
1- عن النبى(صلى الله علیه وآله) أَنّه قال: «لا تذهب الدنیا حتّى یملك العرب رجلٌ من أهل بیتى یواطىء اسمه اسمی;[9] دنیا به پایان نمى رسد، مگر آن كه مردى از اهل بیت من كه اسمش اسم من است، مالك عرب شود».
2- عن النبى(صلى الله علیه وآله): «لا تقوم الساعهُ حتّى تملأ الأرض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من أهل بیتى مَن یملأها قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً;[10] قیامت بر پا نمى شود تا این كه زمین پر از ظلم و جور و دشمنى شود و سپس از اهل بیت من، شخصى ظهور مى كند كه زمین را پر از عدل و قسط مى كند همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».
3- عبدالله بن مسعود از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:
«لو لم یبق من الدنیا یوم لطول الله ذالك الیوم حتّى یبعثَ فیه رجلا منّى أوْ من أهل بیتی یملأ الارض قسطاً وعدلا كما ملئت ظلماً و جوراً;[11] اگر از دنیا، فقط یك روز باقى بماند، خداوند، آن روز را طولانى مى كند تا در آن روز، مردى از من یا از اهل بیت من، مبعوث شود و زمین را پر از قسط و عدل كند، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود».
تفاوت مهدویّت از دیدگاه اهل سنّت با مهدویّت از دیدگاه شیعه، چه فرقى دارد؟
همان گونه كه گفته شد، اهل سنّت، بالاتفاق، به مهدویّت معتقد هستند و به دلیل وجود روایت هاى متواتر، ظهور حضرت مهدى (عج) در آخرالزمان را جزء اعتقادات قطعى خود مى دانند، امّا برخلاف شیعه امامیه كه معتقدند، امام مهدى (عج)، فرزند امام حسن عسكرى(علیه السلام) است و هم اكنون نیز زنده و غائب است، به چند گروه تقسیم مى شوند:
عدّه اى از اهل سنّت، مدعى هستند كه مهدى، همان عیسى بن مریم است و در این مورد، به خبرى واحد كه از انس بن مالك نقل شده است، استناد مى كنند.[12]
تعداد اندكى نیز مدعى هستند كه مهدى، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدى استناد مى كنند كه در كنزالعمال ذكر شده است.[13]
عده اى نیز معتقدند، مهدى از اولاد امام حسن مجتبى است و نه امام حسین(علیه السلام).[14]
گروهى مى گویند، پدر امام مهدى، هم نام پدر پیامبر اسلام است و چون نام پدر حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) عبدالله بود، پس مهدى بن حسن عسكرى(علیه السلام)نمى تواند مهدى موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبرى است كه در كنزالعمال ذكر شده است.[15]
جمعى از آنان، همانند امامیه معتقدند، كه امام مهدى (عج) از اولاد پیامبر(صلى الله علیه وآله) و فاطمه(س) است و حضرت عیسى نیز به هنگام ظهور امام مهدى (عج) به یارى او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد كرد، چنان كه در روایت هاى متعدد آمده است: از ام سلمه نقل شده كه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)فرمود: «المهدى من عترتى من ولد فاطمه;[16] مهدى، از عترت من و از فرزندان فاطمه است».
جابر بن عبدالله از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل مى كند كه حضرت عیسى به هنگام ظهور مهدى (عج) نزول خواهد كرد.[17] عبدالله بن عمر مى گوید: «المهدى الذى ینزل علیه عیسى بن مریم و یصلى خلفه عیسى(علیه السلام);[18] مهدى، كسى است كه عیسى بن مریم بر او نزول مى كند و پشت سر او نماز مى خواند».
این گروه، حدیثى را كه مى گوید: «مهدى، از اولاد عباس ابن عبدالمطلب است»، قبول نمى كند. ذهبى مى گوید:
تفرد به محمّد بن الولید مولى بنى هاشم و كان یضع الحدیث;[19]این حدیث را تنها محمّد بن ولید، آزاد كرده ى بنى هاشم گفته است. و او، جاعل حدیث بود.
البته این گروه نیز تولّد حضرت مهدى (عج) و غیبت او را قبول ندارند. ابن حجر ادعا مى كند: «همه مسلمانان غیر از امامیه، معتقدند كه مهدى غیر از حجت (عج) است; چون، غیبت یك شخص، آن هم با این مدّت طولانى، از خوارق عادات است...».[20]
در پاسخ گروه اخیر باید گفت:
اوّلا، روایات نبوى متعدّدى وجود دارد كه امامان دوازده گانه را با نام هاى آنان به طور روشن معرفى كرده اند، پس سخن او، باطل است.
از ابن عباس روایت شده كه شخصى یهودى به نام نعثل، نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آمد و سؤال هاى بسیارى را مطرح كرد. او، از اوصیا نیز پرسید.
[1]. عون المعبود، (شرح سنن ابى داود)، ج 11، ص 362 (به نقل از الطریق الى المهدى المنتظر، سعید ایوب، ص 1).
[2]. نظم المتناثر فى الحدیث المتواتر، ص 226. (به نقل از الطریق الى المهدى المنتظر، ص 91).
[3]. البدایه و النهایه، ج 6، ص 281.
[4]. الإمام المهدى(علیه السلام)، شیخ محمد باقر ایروانى، ص 11.
[5]. تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 199.
[6]. تفسیر المنار، ج 10، ص 393، ج 9، ص 499 ـ 507.
[7]. تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 555، فصل 52.
[8]. در مورد كسانى كه به ذكر احادیث مربوط به امام مهدى(علیه السلام)پرداخته اند، به: المهدی المنتظر فی الفكر الاسلامى، ص 26 ـ 29 مراجعه شود.
[9]. مسند احمد، ج 1، ص 377، ح 3563; الصواعق المحرقه، ص 249.
[10]. مسند احمد، ج 3، ص 36، ح 10920; كنزالعمال، ج 14، ص 271، ح 38691.
[11]. سنن ابى داود، ج 4، ص 106 و 107، ح 4282.
[12]. سنن ابن ماجه، كتاب الفتن، ح 4029.
[13]. كنزالعمال، ج 14، ص 264، ح 38663.
[14]. اطنار المنیف، ابن قیم جوزى، ص 151 (به نقل از الامام مهدى، میلانى، ص 21).
[15]. كنزالعمال، ج 14، ص 268، ح 38678.
[16]. السنن الوارده فی الفتن و غوائلها و الساعه و أشراطها، عثمان بن سعید المقرى، ج 5، ص 1057، نشر دارالعاصمه، ریاض، چاپ اوّل، 1416هـ.
[17]. همان، ج 6، ص 1237.
[18]. الفتن، ج 1، ص 373، نعیم بن حماد المروزى، مكتبه التوحید، قاهره، چاپ اوّل، 1412.
[19]. الصواعق المحرق، ابن حجر هیثمى، ج 2، ص 478، مؤسسه الرساله، بیروت، چاپ اوّل، 1997.
[20]. همان، ج 2، ص 482.
 

 

مصطفی دیدا بازدید : 5 یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
مهدویت در ادیان غیر ابراهیمی
1ـ مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ در كتب مقدسه‌ هندیان
در كتاب‌های مذهبی مقدّسی كه در میان هندیان به عنوان كتاب‌های آسمانی شناخته شده و آورندگان این كتاب‌ها به عنوان پیامبر شناخته می‌شوند، تصریحات زیادی به وجود مقدّس مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ و ظهور مبارك آن حضرت شده است كه قسمتی از آنها از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد.
الف) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب اوپانیشاد
در كتاب «اوپانیشاد» كه یكی از كتب معتبره و از منابع هندوها به شمار می‌رود، بشارت ظهور مهدی موعود ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است؛
«این مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضای كلّی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفیدی، در حالی كه شمشیر برهنه‌ی درخشانی به صورت ستاره‌ی دنباله‌دار در دست دارد ظاهر می‌شود، و شریران را تماماً هلاك می‌سازد، و خلقت را از نو تجدید، و پاكی را رجعت خواهد داد... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد كرد.»[1]
با اندك تأملی در جملات بشارت فوق، ظاهر می‌شود كه مقصود از «مظهر ویشنو» همان وجود مقدّس حجه بن الحسن العسكری ـ علیه السّلام ـ است؛ زیرا طبق روایات متواتر اسلامی آن حضرت در آخر الزمان و در پایان جهان، ظهور خواهد نمود و با شمشیر قیام خواهد كرد، و تمامی جباران و ستمگران روی زمین را از بین خواهد برد، و در دوران حكومت آن مظهر قدرت خداوند، جهان، آفرینش نوینی خواهد یافت.
در این زمینه اخبار و احادیث بسیار زیادی در كتب شیعه و سنّی از پیامبر گرامی اسلام و ائمّه‌ی معصومین ـ علیهم السّلام ـ روایت شده است كه برخی از آنها را جهت توضیح فرازهای بشارت مزبور، تحت چند عنوان می‌آوریم.
1ـ مهدی ـ علیه السّلام ـ در آخر الزمان ظاهر می‌شود
در كتاب «غیبت» شیخ طوسی ـ رحمه الله ـ از ابو سعید خدری روایت كرده است كه گفت: از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ شنیدم كه بر فراز منبر می‌فرمود:
«مهدی از عترت و اهل بیت من است. او در آخر زمان ظهور می‌كند. در آن هنگام آسمان بارانش را فرو می‌فرستد، زمین گیاهان خود را می‌رویاند. و او سراسر روی زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، آنچنان كه دیگران ـ ستمگران ـ آن را پر از ظلم و جور كرده باشند.»[2]
در كتاب «عقد الدرر»، باب سوم از قول ابو سعید خدری از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نقل كرده است كه آن حضرت فرمود:
«در آخر الزمان مردی جوان، با چهره‌ای زیبا و بینی كشیده، كه از عترت من است قیام می‌كند، زمین را پر از عدل و داد می‌نماید، همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد...»[3]
ب) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب «یاسك»
در كتاب «باسك» كه از كتب مقدّسه‌ی آسمانی هندوهاست، بشارت ظهور حضرت ولیعصر ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است.
«دور دنیا تمام شود به پادشاه عادلی در آخر الزمان، كه پیشوای ملائكه و پریان و آدمیان باشد، و حق و راستی با او باشد، و آنچه در دریا و زمین‌ها و كوه‌ها پنهان باشد همه را بدست آورد، و از آسمان‌ها و زمین و آنچه باشد خبر دهد، و از او بزرگ‌تر كسی به دنیا نیاید.»[4]
ناگفته پیداست كه منظور از آن پادشاه عادل، موعود همه‌ی ملّت‌ها، وجود مقدّس حجّت بن الحسن العسكری ـ علیه السّلام ـ است؛ ‌زیرا طبق روایات اسلامی و وعده‌های تمامی انبیا، تنها اوست كه به عدل و داد قیام می‌كند و ریشه‌ی ظلم و بیداد را از بنیاد بر می‌كند، و جهان را پر از عدل و داد می‌نماید، و آنچه در دریا و زمین و كوه‌ها پنهان شده به دست می‌آورد، و تنها اوست كه در آخر الزمان ظاهر می‌شود و تحول و دگرگونی عظیمی در دنیا به وجود می‌آورد، و زحمات همه‌ی پیامبران را كه به منظور برقرار ساختن عدالت اجتماعی آمده‌اند به ثمر می‌رساند، و فرمانش بر همه‌ی موجودات جهان نافذ است.
به هر حال، در این بشارت و بشارات دیگری كه در سایر كتب مقدسه‌ی مذهبی اهل ادیان آمده، موضوع ظهور مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به قدری واضح و روشن است كه هیچ گونه نیازی به توجیه و تفسیر ندارد؛ ولی در عین حال، برای این كه معلوم شود تمام مضامین بشارت مزبور در احادیث اسلامی نیز آمده است، پیرامون برخی از فرازهای آن توضیحاتی می‌دهیم.
«راحَتِهِ فَأیَكُمْ لَوْ كانَتْ فِی راحَتِهِ شَعْرَهٌ لَمْ یُبْصِرْها»[5]
«هنگامی كه اُمور به دست حضرت صاحب الامر ـ علیه السّلام ـ برسد، خدای تبارك و تعالی هر زمین پستی را برای او بالا می‌برد، و هر زمین بلندی را پائین می‌آورد تا این كه همه‌ی جهان همانند كف دست او برایش آشكار شود. آیا كدام یك از شما اگر كف دست او تار مویی باشد آن را نمی‌بیند؟».
پس با توجّه به آنچه گذشت، به این نتیجه می‌رسیم كه، آن شخصیّت بی‌نظیر و بی‌مانندی كه از آسمان و زمین خبر می‌دهد و حجّت بر تمام مردم است و بر تمام جهان هستی احاطه‌ی علمی دارد، یگانه منجی عالم و تنها باز مانده از حجّت‌های الهی، حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است كه چیزی از اسرار عالم بر او پوشیده نیست.
6ـ در همه‌ی عالم كسی بزرگ‌تر از مهدی ـ علیه السّلام ـ به دنیا نیاید
صاحب كتاب «عقد الدرر» در مورد عظمت و بزرگواری حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و مقام و موقعیّت آن امام والا مقام، حدیثی از امام محمّد باقر ـ علیه السّلام ـ روایت كرده است كه فرمود:
«حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ برای بار اوّل، به آنچه كه به قائم آل محمّد ـ علیهم السّلام ـ عطا خواهد شد نظر كرد و گفت: پروردگارا! مرا قائم آل محمّد ـ علیه السّلام ـ قرار بده. به آن حضرت گفته شد: قائم ـ علیه السّلام ـ از ذریه‌ی احمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.
بار دوم نظر كرد همان عطا را دید و همان دعا را كرد و همان جواب را شنید، برای سومین بار نظر كرد، همان عطا را دید و همان درخواست را نمود و همان جواب را شنید.»[6]
ج) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب «پاتیكل»
در كتاب «پاتیكل» كه از كتب مقدّسه‌ی هندیان می‌باشد و صاحب این كتاب از اعاظم كفره‌ی هند است و به گمان پیروانش، صاحب كتاب آسمانی است، بشارت ظهور مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ چنین آمده است:
«چون مدّت روز تمام شود، دنیای كهنه نو شود و زنده گردد، ‌و صاحب ملك تازه پیدا شود از فرزندان دو پیشوای بزرگ جهان كه یكی «ناموس آخر الزمان» و دیگری «صدیق اكبر».
یعنی وصی بزرگ‌تر وی كه «پشن» نام دارد. و نام آن صاحب ملك تازه، «راهنما» است، به حق، پادشاه شود، و خلیفه‌ی «رام» باشد، و حكم براند، و او را معجزه بسیار باشد. هر كه پناه به او برد و دین پدران او اختیار كند، سرخ روی باشد در نزد رام.»
و دولت او بسیار كشیده شود، و عمر او از فرزندان «ناموس اكبر» زیاده باشد، و آخر دنیا به او تمام شود. و از ساحل دریای محیط و جزایر سراندیب و قبر بابا آدم ـ علیه السّلام ـ و از جبال القمر تا شمال هیكل زهره، تا سیف البحر و اقیانوس را مسخر گرداند، و بتخانه‌ی «سومنات» را خراب كند. و «جگرنات»[7] به فرمان او به سخن آید و به خاك افتد، پس آن را بشكند و به دریای اعظم اندازد، و هر بتی كه در هر جا باشد بشكند.»[8]
از آنجا كه در این بشارت، الفاظ و تعابیری به كار رفته است كه امكان دارد برای بعضی از خوانندگان نامفهوم باشد بعضی از آنها را جهت روشن‌تر شدن مطلب توضیح می‌دهیم:
1ـ مقصود از «ناموس آخر الزمان»، ناموس اعظم الهی، پیامبر خاتم حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ است.
2ـ پشن، نام هندی حضرت علی بن ابی طالب ـ علیه السّلام ـ است.
3ـ صاحب ملك تازه، آخرین حجّت خداوند حضرت ولی عصر ـ علیه السّلام ـ است و راهنما، نام مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است كه بزرگ‌ترین نماینده‌ی راهنمایان الهی و نام مقدّس وی نیز، هادی و مهدی و قائم به حق است.
4ـ كلمه‌ی «رام» به لغت «سانسكریتی» نام اقدس حضرت احدیت (خدا) است.
5ـ این جمله «هر كه به او پناه برد، و دین پدران او اختیار كند، در نزد رام، سرخ روی باشد» صریح است در این كه، حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ جهانیان را به دین اجداد بزرگوارش، اسلام، دعوت می‌كند.
6ـ سومنات ـ بنا به نوشته‌ی علّامه دهخدا، در كتاب لغت نامه بتخانه‌ای بوده است در «گجرات». و گویند: سلطان محمود غزنوی آنرا خراب كرد، و «منات» را كه از بتهای مشهور است و در آن بتخانه بود، شكست. و گویند: این لغت هندوی است كه مفرّس شده و آن نام بتی بود، و معنی تركیبی آن «سوم، نات» است: نمونه‌ی قمر، زیرا «سوم» به لغت هندوی قمر را گویند، و نات، تعظیم است. برای اطلاع بیشتر به لغت نامه‌ی دهخدا، ماده‌ی «سومنات» مراجعه فرمایید.
د) بشارت ظهور حضرت بقیه الله ـ علیه السّلام ـ در كتاب «وشن جوك»
در كتاب «جوك» كه رهبر جوكیان هندو است و او را پیامبر می‌دانند، ‌درباره‌ی بشارت ظهور حضرت «بقیه الله» ـ علیه السّلام ـ و رجعت گروهی از اموات در دوران حكومت عدالت گستر آن حضرت، چنین آمده است:
«آخر دنیا به كسی برگردد كه خدا را دوست می‌دارد و از بندگان خاص او باشد و نام او «خجسته» و «فرخنده» باشد. خلق را، كه در دین‌ها اختراع كرده و حق خدا و پیامبر را پایمال كرده‌اند، همه را زنده گرداند و بسوزاند، و عالم را نو گرداند، و هر بدی را سزا دهد، و یك «كرور» دولت او باشد كه عبارت از چهار هزار سال است، خود او و اقوامش پادشاهی كنند.»[9]
[1] . اوپانیشاد، ترجمه‌ی محمد داراشكوه (از متن سانسكریت) ج2، ص637.
[2] . غیبت شیخ طوسی، ص111، ص180؛ بحارالانوار، ج51، ص74، ح25؛ اثبات الهداه، ج3، ص502، ح294؛ منتخب الاثر، ص169، ح81، و در چاپ دیگر، ص222، ح81.
[3] . عقد الدرر، باب 3، ص39.
[4] . بشارات عهدین، ص246 ـ علائم الظهور كرمانی، ص18 ـ لمعات النور فی كیفیه الظهور، ج1، ص19، نور الانوار، ص86، نور هفتم.
[5] . بشاره الاسلام، ص243.
[6] . عقد الدرر، ص26 و 160، آخر باب اول و باب هشتم؛ بحارالانوار، ج51، ص77، ح35؛ غیبت نعمانی، ص240، ح34، باب 13.
[7] . جگرنات به لغت سانسكریت نام بتی است كه هندوها آن را مظهر خدا می‌دانند.
[8] . علائم الظهور كرمانی، ص17؛ لمعات شیرازی، ج1، ص18؛ نور الانوار، ‌نور هفتم، بشارات عهدین، ص246 به نقل از كتاب زبده المعارف، ذخیره الالباب و تذكره الاولیاء.
[9] . بشارات عهدین، ص272 ـ علائم الظهور كرمانی، ص18.
 
مصطفی دیدا بازدید : 2 یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

مهدویت در ادیان ابراهیمی بی‌تردید موضوع مهدویت از موضوعاتی كه نه تنها دین اسلام به ویژه مذهب شیعه به آن پرداخته، بلكه در ادیان ابراهیمی دیگر نیز مورد تأیید و تأكید قرار گرفته است كه به برخی موارد اشاره می‌شود.
بشارات ظهور مهدی ـ علیه السّلام ـ در كتاب «تورات»
در كتاب تورات كه از كتب آسمانی به شمار می‌رود و هم اكنون در دست اهل كتاب و مورد قبول آنها است، بشارات زیادی از آمدن مهدی موعود و ظهور مصلحی جهانی در آخر الزمان آمده است كه چون مضمون‌های آن بشارات در قرآن كریم و احادیث قطعی و متواتر اسلامی به صورت گسترده‌ای وارد شده و نشان می‌دهد كه مسأله‌ی «مهدویّت» اختصاص به اسلام ندارد، قسمتی از آن بشارات را در اینجا می‌آوریم، و برخی از نكات آنها را توضیح می‌دهیم تا موضوع تشكیل حكومت واحد جهانی، و تبدیل همه‌ی ادیان و مذاهب مختلف به یك دین و آیین مستقیم، بر همگان روشن شود.
گفتنی است كه چون در كتاب «عهد عتیق» (یعنی: تورات و ملحقات آن) همچون كتاب انجیل، از بازگشت و رجعت حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ سخن به میان آمده است و این مطلب، رابطه‌ی مستقیم با ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ دارد، نگارنده نیز در ضمن بشارات ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ، فرازهایی از «تورات» را آورده است تا دانسته شود كه قوم یهود نیز بر اساس آنچه در كتاب‌های مذهبی خودشان آمده است همچون مسلمانان به «رجعت» و بازگشت حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ معتقدند. و در این باره تردید ندارند كه بالاخره روزی فرا می‌رسد كه حضرت عیسای روح الله ـ علیه السّلام ـ به زمین باز می‌گردد و برخی از آنها را تنبیه و از برخی دیگر انتقام می‌گیرد، هر چند كه بسیاری از آنان بر اثر آیات و معجزاتی كه از حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و عیسای مسیح ـ علیه السّلام ـ می‌بینند ایمان آورده و تسلیم می‌شوند و در برابر حق خاضع و خاشع می‌گردند.
اینك به قسمتی از بشاراتی كه در «تورات» و ملحقات آن آمده است، توجّه فرمایید:
الف) بشارت ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ در «زبور داوود»
در زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ كه تحت عنوان «مزامیر» در لابلای كتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایی درباره‌ی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ به بیان‌های گوناگون داده شده است و می‌توان گفت: در هر بخشی از «زبور» اشاره‌ای به ظهور مبارك آن حضرت، و نویدی از پیروزی صالحان بر شریران و تشكیل حكومت واحد جهانی و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یك دین محكم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است.
و جالب توجّه این كه، مطالبی كه قرآن كریم درباره‌ی ظهور حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از «زبور» نقل كرده است عیناً در زبور فعلی موجود است و از دست‌برد تحریف و تفسیر مصون مانده است.
قرآن كریم چنین می‌فرماید:
(وَلَقَدْ كَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ)[1]
«ما علاوه بر ذكر (تورات) در «زبور» نوشتیم كه (در آینده) بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد.»
مقصود از «ذكر» در این آیه‌ی شریفه، تورات موسی ـ علیه السّلام ـ است كه زبور داود ـ علیه السّلام ـ پیرو شریعت تورات بوده است.
این آیه‌ی مباركه از آینده‌ی درخشانی بشارت می‌دهد كه شرّ و فساد به كلّی از عالم انسانی رخت بر بسته، و اشرار و ستمكاران نابود گشته‌اند، و وراثت زمین به افراد پاك و شایسته منتقل گردیده است. زیرا كلمه‌ی «وراثت و میراث» در لغت، در مورادی استعمال می‌شود كه شخص و یا گروهی منقرض شوند و مال و مقام و همه‌ی هستی آنها به گروهی دیگر به وراثت منتقل شود.
به هر حال، طبق روایات متواتره اسلامی ـ از طریق شیعه و سنّی ـ این آیه‌ی شریفه مربوط به ظهور مبارك حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ می‌باشد، و قرآن كریم این مطلب را از زبور حضرت داود ـ علیه السّلام ـ نقل می‌كند، و عین همین عبارت در زبور موجود است. و اینك متن زبور:
«(9) زیرا كه شریران منقطع می‌شوند. امّا متوكّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. (10) و حال اندكست كه شریر نیست می‌شود كه هر چند مكانش را جستجو نمایی ناپیدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمین شده از كثرت سلامتی متلذّذ خواهند شد (12) شریر بخلاف صادق افكار مذمومه می‌نماید، و دندان‌های خویش را بر او می‌فشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون كه می‌بیند كه روز او می‌آید (14) شریران شمشیر را كشیدند و كمان را چلّه كردند تا آن كه مظلوم و مسكین را بیندازند، و كمان‌های ایشان شكسته خواهد شد (16) كمی صدّیق از فراوانی شریران بسیار بهتر است. (17) چون كه بازوهای شریران شكسته می‌شود و خداوند صدّیقان را تكیه‌گاه است (18).
خداوند روزهای صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهند شد، و در ایام قحطی سیر خواهند بود (20) لكن شریران هلاك خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برّه‌ها فانی بلكه مثل دود تلف خواهند شد؛ (22) زیرا متبرّكان خداوند، وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وی منقطع خواهند شد (29) صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساكن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار كه تو را به وراثت زمین بلند خواهند كرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهی دید (38) امّا عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شریران منقطع خواهند شد.»[2]
در فصل دیگر می‌فرماید:
«... قوم‌ها را به انصاف داوری خواهد كرد. آسمان شادی كند و زمین مسرور گردد. دریا و پری آن غرش نمایند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا كه می‌آید، ‌زیرا كه برای داوری جهان می‌آید. ربع مسكون را به انصاف داوری خواهد كرد. و قوم‌ها را به امانت خود.»[3]
و از جمله در مزمور 72 در مورد پیامبر بزرگوار اسلام - صلی الله علیه و آله - و فرزند دادگسترش حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ، چنین می‌فرماید:
«(1) ای خدا! شرع و احكام خود را به «ملك»، و عدالت خود را به «ملك‌زاده» عطا فرما (2) تا این كه قوم تو را به عدالت و فقرای تو را به انصاف حكم نماید (3) به قوم كوه‌ها سلامت و كویرها عدالت برساند (4) فقیران قوم را حكم نماید، و پسران مسكینان را نجات دهد، و ظالم را بشكند‌ (5) تا باقی ماندن ماه و آفتاب دور به دور از تو بترسند (6) بر گیاه بریده شده مثل باران و مانند امطار ـ كه زمین را سیراب می‌گرداند ـ خواهد بارید (7).
و در روزهایش صدّیقان شكوفه خواهد نمود، و زیادتی سلامتی تا بای ماندن ماه خواهد بود (8) از دریا تا به دریا و از نهر تا به اقصی زمین سلطنت خواهد نمود (9) صحرا نشینیان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاك را خواهند بوسید (10).
ملوك طرشیش و جزیره‌ها، هدیه‌ها خواهند آورد، ‌و پادشاهان شبا و سبا پیشكش‌ها تقریب خواهند نمود (11) بلكه تمامی موك با او كرنش خواهند نمود، و تمامی اُمم او را بندگی خواهند كرد (12) زیرا فقیر را وقتی كه فریاد می‌كند و مسكین كه نصرت كننده ندارد، خلاصی خواهد داد (13) و به ذلیل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جان‌های مسكینان را نجات خواهد داد (14) جان ایشان را از ظلم و ستم نجات خواهد داد، و هم در نظرش خون ایشان قیمتی خواهد بود (15) و زنده مانده از شبا به او بخشیده خواهد شد (16) در زمین به سر كوهها مشت غلّه كاشته می‌شود كه محصول آن مثل اسنان متحرّك شده، اهل شهرها مثل گیاه زمین شكوفه خواهند نمود (17).
اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقی بماند، ‌در او مردمان بركت خواهند یافت، و تمامی قبایل او را خجسته خواهند گفت (19) بلكه اسم ذوالجلال او ابداً مبارك باد، و تمامی زمین از جلالش پر شود (20) دعای داوود پسر یسیّ تمام شد».[4] توضیح مختصری پیرامون بشارت فوق:
در این بشارت ـ چنان كه بر ارباب فضل و دانش و اهل علم و اطلاع و كسانی كه با قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ سر و كار دارند، مخفی نیست پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به عنوان «ملك» و فرزند گرامش حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ كه بزرگ‌ترین و كامل‌ترین مظهر عدل الهی است به عنوان «ملك‌زاده» معرفی گردیده، و به بعضی از امتیازات و مشخصات دیگر وی نیز اشاره شده است.
ولی برخی از علما و دانشمندان «یهود» چنین پنداشته‌اند كه: منظور از «ملك» در این آیه، حضرت داود ـ علیه السّلام ـ ، و منظور از «ملك‌زاده» فرزند وی حضرت سلیمان ـ علیه السّلام ـ است، و روی این پندار نادرست خواسته‌اند آیات مذكور را از بشارت دادن به بعثت حضرت خاتم النبیین ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و نوید ظهور خاتم اوصیاء حضرت حجّت بن الحسن العسكری ـ علیه السّلام ـ منصرف كنند، ولی این اندیشه از چند جهت نادرست و غیر قابل قبول است، زیرا:
نخست این كه، حضرت داود ـ علیه السّلام ـ از انبیای پیرو شریعت تورات بوده و خود او دارای شریعت و احكام نوینی نبوده است تا این كه بگوید: «ای خدا! شرع و احكام خود را به «ملك» و عدالت خود را به «ملك‌زاده» عطا فرما»، و روی این اصل درخواست شریعت مستقل نوین در خور مقام آن حضرت نیست.
دوّم: این كه، در خواست شرع و احكام و عدالت كه به صورت دعا بر زبان حضرت داوود ـ علیه السّلام ـ جاری شده ـ چنان كه از نحوه‌ی درخواست آشكار است ـ برای دو شخصیت عظیم آسمانی است كه یكی دارای مقام سلطنت بر پیامبران و صاحب شرع و احكام جدید، و دیگری مظهر أتمّ عدالت، و صاحب مقام ولایت مطلقه، ‌و مورد انتظار عموم ملل جهان است.


[1] . سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 105.
[2] . عهد عتیق، كتاب مزامیر، مزمور 37، بندهای 9 ـ 38.
[3] . همان، ‌مزمور 96، بندهای 10 ـ 13، ص1247، كتاب مقدس.
[4] . عهد عتیق، كتاب مزامیر، مزمور 72، بندهای 1 ـ 2، به نقل از بشارات عهدین، ص248 و أنیس الاعلام، ج5، ص92 و 93.

مصطفی دیدا بازدید : 1 یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
آشنایی اجمالی با امام زمان(عج)
حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ دوازدهمین پیشوای معصوم, بنابر نظریه مشهور, سحرگاهان پانزدهم شعبان سال 255 (هـ . ق) در سامراء متولد شد.
او هم نام پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ( م ح م د ) و هم كنیه آن حضرت یعنی ابوالقاسم است.
از جمله لقب های او, حجت, قائم, خلف صالح, صاحب الزمان و بقیه الله به شمار می آید اما مشهورترین آن ها مهدی ـ علیه السلام ـ است.
پدر بزرگوارش, حضرت امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ و مادر گرامیش نرجس خاتون است كه او را «سوسن», «ریحانه» و «صقیل» نیز نامیده اند.[1]
امام زمان ـ علیه السلام ـ زمانی تولد یافت كه عباسیان حاكم بر سامراء و بغداد, زندگی امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ را كنترل كرده و برای یافتن آخرین حجت الهی و نابودی او سخت می كوشیدند از این رو تولد آن حضرت, بسیار مخفیانه و معجزه آسا صورت گرفت. البته برخی وكلای امام عسكری ـ علیه السلام ـ و شیعیان و خدمتگزاران مطمئنش, از این تولد آگاهی داشتند. مانند محمد بن عثمان عمری, محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر ـ علیه السلام ـ حكیمه خاتون دختر امام جواد ـ علیه السلام ـ ابو علی بن مطهر, عمرو اهوازی و ابو نصر طریف.
آری! یازدهیمن پیشوای معصوم ـ علیه السلام ـ در فرصت های مناسب, فرزند و جانشین خود را به دیگران می نمایاند و به آنان معرفیش می كرد. چنان كه وقتی محمد بن عثمان عمری با چهل نفر دیگر از شیعیان به حضور امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ شرفیاب شدند, آن حضرت, مهدی ـ علیه السلام ـ را به آنان نشان داد و فرمود: این, پس از من, امام شما و جانشین من بین شما است. با وجود این, حضرت حجت ـ علیه السلام ـ پس از ولادتش همچنان پنهان می زیست تا آن كه امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ در سال 260 (هـ . ق) یعنی 28 سالگی با دسیسه معتمد عباسی, مسموم و شهید شد و حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ به امامت رسید.
ابوالأدیان می گوید: من از خدمتگزاران امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ بودم و نامه های او را به مناطق مختلف می بردم. روزی آن حضرت به من نامه هایی داد و فرمود: این ها را به «مدائن» ببر, تا پانزده روز در سامراء نخواهی بود, پس از آن وقتی برگردی خواهی یافت كه ناله و شیون از خانه من بلند است و جسدم را در محل غسل گذاشته اند.
گفتم: سرورم! اگر چنین شود, چه كسی پس از شما امام است؟ فرمود: هر كس بر جنازه ام نماز بخواند. گفتم: نشانه دیگری ذكر بفرمایید! فرمود: هر كس از آن چه میان همیان است خبر دهد. ابهت امام ـ علیه السلام ـ آن چنان بود كه دیگر نتوانستم از او بپرسم مقصودشان از این نشانه چیست.
نامه های آن حضرت را به «مدائن» بردم و پاسخشان را گرفتم. پس از پانزده روز وقتی به سامراء وارد شدم به خانه امام ـ علیه السلام ـ آمدم, ناگاه صدای ناله و شیون از آن جا شنیدم و دیدم برادرش جعفر (كذاب) كنارخانه نشسته است و برخی شیعیان, رحلت امام ـ علیه السلام ـ را به او تسلیت و به امامت رسیدش را تبریك می گویند. از این موضوع در شگفت شدم زیرا من با چشمانم دیده بودم جعفر, شراب می خورد, قمار بازی می كرد و اهل تار و طنبور بود به هر حال من نیز جلو رفتم و رحلت برادرش را به او تسلیت و پیشوائیش را تبریك گفتم اما او چیزی از من نپرسید. ناگاه «عقید» خادم حضرت عسكری ـ علیه السلام ـ حاضر شد و به جعفر گفت: جنازه برادرتان را كفن كردند بیایید بر آن نماز بگذارید. جعفر, همراه برخی شیعیان وارد خانه شدند جسد پاك امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ, میان تابوتی در حیات خانه بود. جعفر پیش رفت تا بر جنازه مطهر امام ـ علیه السلام ـ نماز بخواند. وقتی خواست تكبیر بگوید ناگاه كودك گندم گون و سیاه موی كه دندان های پیشینش قدری از هم فاصله داشت, ظاهر شد, جعفر را كنار زد و گفت: عمو! كنا برو! من باید بر پدرم نماز بخوانم, او با چهره ای درهم كشیده كنار رفت و آن كودك بر پیكر پاك امام ـ علیه السلام ـ نماز خواند و او را در خانه اش, جوار قبر امام هادی ـ علیه السلام ـ دفن فرمود.
ابو الأدیان در ادامه می گوید: آن كودك به من رو زد و گفت: ای مرد بصری! پاسخ نامه هایی را كه همراهت است بده! آن ها را به او دادم و با خود گفتم: اینها (اقامه نماز بر جسد پاك امام حسن عسكری ـ علیه السلام ـ و در خواست پاسخ نامه ها) دو نشانه امامت اوست و منتظر ماندم تا نشانه دیگر یعنی خبر دادن از آن چه میان همیان است را نیز بیابم.
نزد جعفر آمدم, دیدم داد می كشد و فریاد می كند. شخصی به نام «حاجظ وشاء» به جعفر گفت: آن كودك چه كسی بود؟ جعفر گفت: والله تا به حال او را ندیده ام و نمی شناسم. در این اوضاع, گروهی از قمی ها آمدند وقتی دانستند, یازدهمین امام معصوم ـ علیه السلام ـ رحلت فرموده است. پرسیدند جانشین او كیست؟ برخی گفتند: جانشین او جعفر است, آنان به او سلام كردند و تسلیت و تهنیت گفتند از او پرسیدند: ما نامه ها و پول هایی آورده ایم بفرمایید: نامه را چه كسانی نوشته اند و پول ها چقدر است؟ جعفر, از پاسخ درماند و برآشفته حال برخاست و گفت: اینان علم غیب از ما می خواهند! ناگاه خادمی از خانه بیرون آمد و به قمی ها گفت: نامه ها از فلان كس و فلان كس است و در همیان نیز هزار دینار وجود دارد كه ده تای آن ها را زراندود كرده اند. آن مردم وقتی پاسخ پرسش هایشان را صحیح و دقیق یافتند, گفتند: نامه ها و همیان پول را به تو می دهیم تا به آن كسی كه تو را برای گفتن آن ها فرستاده است (یعنی حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ ) تحویل دهی! زیرا او امام ما است.[2]
غیبت صغری و كبری
حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ پس از ولادتش دو بار غایب شد كه آن ها را غیبت صغری و غیبت كبری گویند.
غیبت صغرای ولی عصر ـ علیه السلام ـ با به شهادت رسیدن امام حسن عسكری در سال 260 (هـ . ق) آغاز شد و تا سال 329 (هـ . ق) ادامه یافت.
امام زمان ـ علیه السلام ـ در دوران غیبت صغری توسط چهار نفر از نایبان خاصش كه به نواب اربعه یعنی نایبان چهارگانه معروفتند با مردم ارتباط داشت و به امور آنان رسیدگی می كرد. این چهار نفر عبارت بودند از:
1. عثمان بن سعید عمری
2. ابو جعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری
3. ابوالقاسم حسین بن روح
4. ابو الحسن علی بن محمد سمری
مهم ترین تحول و رخ داد دوره نیابت «ابو الحسن علی بن محمد سمری» نوشتن توقیعی از جانب حضرت صاحب الزمان ـ علیه السلام ـ به او بود كه در آن فرموده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای علی بن محمد سمری! خداوند در فقدان تو به برادرانت پاداش بزرگی عطا فرماید, تو تا شش روز دیگر رحلت می كنی, كارهایت را سامان ده و هیچ كس را به جانشینی خود سفارش نكن اكنون زمان غیبت كبری فرا رسیده است و ظهور من فقط با اجازه خدا خواهد بود آن هم از مدتی طولانی صورت می گیرد كه در آن مردم, بسیار سخت دلند و سرزمین پر از بیدادگری است كسانی, نزد شیعیان ما ادعا می كنند كه مرا می بینند. هر كس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی چنین ادعایی بكند, دروغگویی بیش نیست.[3]
جانشینان امام زمان در غیبت كبری
در غیبت كبری, فقیهان با تقوا, عادل و مدیر و مدبر نایبان عام و جانشینان امام مهدی ـ علیه السلام ـ بین مردم به شمار می آیند و مرجعیت دینی و رهبری آنان را بر عهده دارند و چنان كه خود آن حضرت نیز در حدیثی بر این نكته تصریح فرمودند:[4]
وجود امام زمان ـ علیه السلام ـ در این عصر بسان خورشید پشت ابر است یعنی پنهان بودن او موجب نمی شود به عالم هستی سود نرساند بلكه آن حضرت حتی در پس پرده غیبت امام زمین و موجب بركت برای اهل آن است.
ملاقات با امام زمان در غیبت كبری: این موضوع, كار ممكنی است هر چند ادعای ملاقات با آن حضرت را از هر كس نمی توان پذیرفت اما در این عصر به اذن خداوند بزرگ و توجهات امام زمان ـ علیه السلام ـ كسانی به حضور آن حضرت شرفیاب شده اند[5] البته ارتباط با حضرت ولی عصر از راه های دیگر برای عموم مردم ممكن است این كار را می توان از طریق قرائت دعاهایی مانند دعای ندبه, عهد و ... انجام داد زیارت اماكن منسوب به امام زمان ـ علیه السلام ـ راه دیگری برای ارتباط با او است مانند مسجد سهله, مسجد اعظم كوفه و سرداب مقدس در عراق و مسجد حضرت صاحب الزمان معروف به مسجد جمكران قم در ایران.[6]
طولانی بودن عمر حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ
عمر مبارك آن حضرت در غیبت كبری بسیار طولانی است و این موضوع عقلاً محال نیست و به لحاظ علمی نیز ممكن به شمار می آید علاوه بر این افراد بسیاری در امتداد تاریخ زندگی بشر عمر طولانی داشته اند مانند حضرت نوح كه امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره او می فرماید: نوح 2300 سال زندگی كرد, 850 سال پیش از آن كه به پیامبری برانگیخته شود و 950 سال میان قومش به هدایت آنان پرداخت و 500 سال هم پس از آن كه كشتی اش به خشكی نشست و آب در زمین فرو رفت آن گاه شهر ها را ساخت و فرزندانش در شهر ها ساكن شدند از دیگر كسانی كه عمر طولانی داشته اند مانند: حضرت سلیمان بن داود 712 سال, شداد بن عامر 900 سال و ...[7]
هنگام ظهور حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ
وقت ظهور امام مهدی ـ علیه السلام ـ دقیقاً مشخص نیست, پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می فرماید: كسانی كه وقت ظهور را معین می كنند دروغ می گویند.[8]
[1]. پیشوایی, مهدی, سیره پیشوایان, ص 665 ـ 666.
[2]. جعفریان, رسول, حیات فكری سیاسی امامان شیعه بخش زندگی امام زمان ـ علیه السلام ـ .
[3]. الغیبه, ص 234.
[4]. شیخ حر عاملی, وسائل الشیعه, قم, آل البیت, 1409 ق, ج 27, ص 140.
[5]. القزوینی, السید محمد كاظم, الامام المهدی, من المهد الی الظهور, ص 303 به بعد.
[6]. موسوی اصفهانی, سید محمد تقی,مكیال المكارم, ج 2, ص 314.
[7]. شیخ صدوق, كمال الدین و تمام النعمه, ج2, ص 523.
[8]. رازی قمی (از شاگردان شیخ صدوق), كفایه الاثر.
 
مصطفی دیدا بازدید : 1 یکشنبه 28 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

خوزستان، ديار مردان ايل عشق

خوزستان، ديار مردان ايل عشق

رد پاي عشق در خوزستان _ اين ديار خون و شرف _ بر جا ي مانده است. 

خورشيد از مشرق سرزمين ني و نفت و نخل طلوع  مي كند و در جغرافياي انسانيِ استوايِ عشق ، مرز مردي و نامردي در بلد سبز ايثار رقم مي خورد.

 

اينجا همه عشق در برابر ناپاكي و تيره گي ايستاد . اينجا نخلها عاشقانه شهيد شدند تا شهد آزادگي كام عدالت جويان را حلاوت بخشد. 

اينجا ديار مردان قبيله آفتاب است، سرزمين مردمان ايل عشق كه در هنگامه خوف و خطر «عشق» را تنها نگذاشتند و پاي بر پايمردي فشردند تا خيال واهي آناني كه «قصد تغيير نقشه خوش رنگ خوزستان » را داشتند به تباهي كشانده شود.

 

مرداني از جنس حرير و آئينه، از جنس نور و زمزم كه صبحگاهان با يك جرعه «كوثر» سر بر افلاك مي سائيدند و شبها در نازكاي زندگي در سجده اشك خويش غوطه ميخورند. عاشقاني صادق كه با يك نگاه عارف مهربان جماران خانه اي از خيمه عشق در طلائيه ساختند و چادري از جنس محبت و مقاومت در شلمچه برپا نمودند تا بمانند براي تاريخ ترك خورده... .

« از آن همه ديروز » صبوري و ايستادگي مردان و زنان خوزستان خونرنگ ، ايران اسلامي آباد شد و بهار سازندگي رونق گرفت و به راستي كه «هستي» امروز ما مديون سرخ پيشگان سبز سيرت است كه با پيشاني بند «يا زهرا (س)» دستان خود را به آسمان هديه دادند تا هيچ قدرتي بر اين ملت و كشور «دست درازي» نكند و پاهاي خود را نثار قدوم مولاي خويش نمودند تا چكمه پوشان بي غيرت پاي بر خاك مقدس زرستان  ايران اسلامي نگذارند.

 

امروز شهيدستان خوزستان بر سنگفرش سرخ لاله هايي استوار است كه در هشت قصل عاشقي جز بهار فصلي ديگر نگشودند و در برگ برگ كتاب تنومند تاريخ نمناك اين ديار جزء صفحات مقاومت تورق نكردند، وارستگاني چون دقايقي، علم الهدي، بقايي، جهان آرا، هاشمي، حكيم و هزاران نيلوفر آبرو كه در دشت خوزستان آراميده اند.

 

پاسداشت ياد و راه لاله هاي خونرنگ و ناز اين ديار در پرتو دلدادگي به نگاه محبت آميز ولايت و نگهباني از حريم آلاله هاي انسانيت و سجده بر شوريدگي و عشقبازي آنان در چله نشيني حضرت دوست است. ياد سبز ستارگان بي افول ، شهيدان والامقام و بلند مرتبه خوزستانِ شقايق خيز در دلهايمان پايدار باد.

 

تعداد صفحات : 12

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 118
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 13
  • بازدید ماه : 13
  • بازدید سال : 21
  • بازدید کلی : 773